معنی دارالمساکین

لغت نامه دهخدا

دارالمساکین

دارالمساکین. [رُل ْ م َ] (ع اِ مرکب) نوانخانه. رجوع به دارالعجزه شود.


پرستارخانه

پرستارخانه. [پ َ رَس ْ ن َ / ن ِ] (اِ مرکب) دارالفقراء. دارالمساکین. || جائی به مدارس و سربازخانه ها که بیماران همان بنگاه را در آن پرستاری کنند. (فرهنگستان).


گداخانه

گداخانه. [گ َ / گ ِ ن َ / ن ِ] (اِ مرکب) محلی که برای پذیرائی گدایان تهیه شود. خانه ٔ گدایان. جائی که برای حفاظت گدایان آماده شده باشد. دارالمساکین.


مسکین خانه

مسکین خانه. [م ِ ن َ / ن ِ](اِ مرکب) جایی است که از طرف شهرداری مسکینان و بی نوایان را در آن نگاهداری می کنند. دارالمساکین.(لغات فرهنگستان).

فارسی به انگلیسی

حل جدول

دارالمساکین

بینواخانه

بینوا خانه


بینوا خانه

دارالمساکین


بینواخانه

دارالمساکین

فرهنگ عمید

دارالمساکین

جایی که گدایان را در آنجا نگهداری کنند، مسکین‌خانه، فقیرخانه، گداخانه،

مترادف و متضاد زبان فارسی

دارالمساکین

دارالفقراء، گداخانه


گداخانه

دارالمساکین، نوانخانه

فرهنگ فارسی هوشیار

دارالمساکین

مسکین خانه: بینوا خانه بینوا کده نوانخانه


گدا خانه

(اسم) محلی که برای پذیرایی گدایان تهیه کنند دارالمساکین.


مسکین خانه

نوانخانه (اسم) آنجا که تهیدستان و فقیران را نگهداری کنند دارالمساکین.

انگلیسی به فارسی

town house

دارالمساکین

معادل ابجد

دارالمساکین

417

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری