معنی دادا
لغت نامه دهخدا
دادا. (اِ) هر کنیزی را گویند عموماً و پیر کنیزکی را که از طفلی خدمت کسی کرده باشد خصوصاً. (برهان). داه پیر که خدمت اطفال کند و مطلق کنیز را نیز گفته اند. دده:
بیرون بر از این طفلی ما را برهان ای جان
ازمنت هر داد و وز غصه ٔ هر دادا.
مولوی.
راست بشنو صوفیا بالله ز من
خواهری داری بصورت به ز من
گر ببینی حسن مهرآرای او
تو مرا خوانی یقین دادای او.
شاه داعی شیرازی.
|| قابله را نیز گویند که ماماچه باشد. (لغت محلی شوشتر). زنی که اطفال را در وقت زادن گیرد. || به هندی جد پدری را گویند. || پدر در تداول مردم قزوین از زبان کودکان، دادات آمد، پدرت آمد. || در تداول مردم قزوین این کلمه در آغاز اسامی اشخاص درآید نظیر کلمه ٔ «بابا»؛ دادا علی. دادا حسین. و جز آن و این مأخوذ از معنای ماقبل است.
دادا. (اِخ) (شیخ تقی الدین محمد) از عارفان معاصر امیرشرف الدین مظفربن مبارزالدین محمد از امرای آل مظفر. رجوع شود به تاریخ عصر حافظ ج 1ص 64. نام صاحب ترجمه در حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام که از روی چ بمبئی طبع شده است، شیخ داد ضبط است.
کاس سانو دادا
کاس سانو دادا. [ن ُ] (اِخ) شهری از ایتالیا (ایالت میلان) در ساحل دادا. به سال 1705 «داندوم » در آنجا «پرنس اوژن » را شکست داد. به سال 1799 نبرد بین فرانسویان از طرفی و اطریشی ها و روسها از طرف دیگر در آنجا اتفاق افتاد.
فرهنگ عمید
[عامیانه] برادر، داداش،
[قدیمی] خدمتکاری که وظیفۀ مراقبت از کودکان را بر عهده دارد، دایه، دده: بیرون پر ازین طفلی ما را برهان ای جان / از منت هر دادو وز محنت هر دادا (مولوی۲: ۱۴۶۴)،
فرهنگ فارسی هوشیار
کنیز، کنیزکی که فرزندان کسی را خدمت کند.
فرهنگ معین
[تر.] (اِ.) خدمتکار، کنیز، کسی که نگهداری از فرزندان را به عهده دارد.
حل جدول
خدمتکار پیر
گویش مازندرانی
به پدر و برادر بزرگتر که نقش پدر را داراست گفته می شود، برادر...
فارسی به انگلیسی
Daddy
واژه پیشنهادی
ایرج قادری
فیلمبردار فیلم دادا
فرج اله حیدری
نویسنده فیلم دادا
سعید مطلبی
موسیقی فیلم دادا
مجتبی میرزاده
از بازیگران فیلم دادا
ایرج قادری، جمشید مشایخی، فخری خوروش، ولی شیراندامی
تهیه کننده فیلم دادا
مهدی احمدی گرگانی
معادل ابجد
10