معنی لگام گیری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
لگام گیری.[ل ُ / ل ِ] (حامص مرکب) عمل لگام گیر. گرفتن لگام اسب به قصد پیاده کردن راکب آن تعظیم را:
چون زمین میهمان پذیری کرد
و آسمان را لگام گیری کرد.
نظامی.
حیرتش چون خطرپذیری کرد
رحمت آمد لگام گیری کرد.
نظامی.
دل در اندرز و جان پذیری کن
یک زمانش لگام گیری کن.
نظامی.
فرهنگ فارسی هوشیار
عمل لگام گیر.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.