معنی جنگافزار
مترادف و متضاد زبان فارسی
اسلحه، تفنگ
سلاح
تفنگ، جنگافزار، ابزارجنگ
تفنگ
اسلحه، جنگافزار، سلاح، مسلسل
اسلحه
تجهیزات، تسلیحات، تفنگ، جنگافزار، حربه، مهمات
حربه
اسلحه، جنگافزار، سلاح، بهانه، دستاویز، مستمسک، ابزاررویارویی
مهمات
اسلحه، جنگافزار، ملزومات، مهام، امور مهم، کارهای خطیر
توپ
گوی لاستیکی، گلوله، آتشبار، سلاح جنگی، جنگافزار سنگین ودور برد، طاقه، تشر، معاتبه
بسیج
ابزار، اسباب، سامان، وسایل، آمادگی، آمادهسازی، تدارک، تمهید، جنگافزار، سلاح، سازوبرگ، اراده، عزم، قصد، میل
حل جدول
سلیح
واژه پیشنهادی
گرز
مواد منفجرهای است که برای استفاده در جنگافزار کاربرد دارد
مهمات
یک پرتابهٔ سخت بدون مواد منفجره است که از جنگافزار توپ شلیک میشود
گلوله توپ
در علوم نظامی به سامانهای گفته میشود که برای جلوگیری از به هدف خوردن یک جنگافزار حسگر طراحی شدهاست
پادکار، اقدام متقابل
نوعی جنگافزار است که شامل محفظهای پرشده از مواد منفجره است که پس از پرتاب و برخورد با هدف منفجر میشود
بمب
فرهنگ عمید
نوعی جنگافزار سرد و کوتاهتر از شمشیر که هر دو دم آن تیز و برنده است،
معادل ابجد
362