معنی جابجایی

مترادف و متضاد زبان فارسی

جابجایی

انتقال، نقل، نقل‌مکان، حمل، سفر، کوچ، منتقل،
(متضاد) استقرار

فارسی به انگلیسی

جابجایی‌

Locomotion, Move, Movement, Removal, Transfer, Transposition

فارسی به ترکی

جابجایی‬

taşıma, cadı

حل جدول

انگلیسی به فارسی

incommutable

غیر جابجایی، تعویض ناپذیر، جابجایی ناپذیر


commutative law

قانون جابجایی، قانون تعویض پذیری، اصل جابجایی


dislocation

جابجایی


displacement

جابجایی


movement

جابجایی


turnover

جابجایی

اصطلاحات انگلیسی به فارسی

convective

جابجایی

معادل ابجد

جابجایی

30

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری