معنی ثروتمند

فرهنگ عمید

ثروتمند

دارا، متمول، مال‌دار، توانگر،

حل جدول

ثروتمند

منعم

بای

غنی

منعم

مالدار

توانگر

مال دار

بای، غنی، متمول، منعم

‌متمول

فارسی به انگلیسی

ثروتمند

Affluent, Opulent, Prosperous, Rich, Substantial, Wealthy, Opulent

فارسی به ترکی

ثروتمند‬

zengin, varlıklı

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

ثروتمند

دارا توانگر آتاو (صفت) دارا مالدار توانگر.

فارسی به ایتالیایی

ثروتمند

prospero

ricco

benestante

واژه پیشنهادی

ثروتمند

گنج ور

گنجور

فرهنگ معین

ثروتمند

(ثَ وَ مَ) [ع - فا.] (ص مر.) دارا، توانگر.

مترادف و متضاد زبان فارسی

ثروتمند

تاجر، توانگر، دولتمند، غنی، مالدار، متعین، متمول، متمکن، میلیونر،
(متضاد) بی‌نوا، تهیدست، فقیر، گدا

فارسی به آلمانی

ثروتمند

Reich [adjective]

معادل ابجد

ثروتمند

1200

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری