معنی توپولوژی
فرهنگ معین
علم بررسی خواصی از فضاها که با کشیدن یا فشردن تغییر نم ی کند، خانواده ای از زیرمجموعه های یک مجموعه که نسبت به اجتماع دلخواه و اشتراک متناهی بسته است و خود مجموعه و مجموعه تهی را نیز در بر می گیرد. (فره). [خوانش: (تُ پُ لُ) [فر.] (اِ.)]
حل جدول
واژه پیشنهادی
انگلیسی به فارسی
توپولوژی ترتیبی، توپولوژی ترتیب
strong topology
توپولوژی پرتوان، توپولوژی قوی
topological
مربوط به توپولوژی، مکان شناسی، توپولوژی، توپولوژیک، از لحاظ توپولوژی
final topology
توپولوژی انجامی، توپولوژی پایانی
indiscrete topology
توپولوژی ناگسسته، توپولوژی ناهموار
trivial topology
توپولوژی بدیهی، توپولوژی ناگسسته
weak* topology
توپولوژی ضعیف ستاره، توپولوژی ضعیف*
induced topology
توپولوژی القا شده، توپولوژی القایی
weak topology
توپولوژی ضعیف، توپولوژی کم توان
directly induced topology
توپولوژی نگار، توپولوژی مستقیما القاء شده
معادل ابجد
1460