معنی بومرنگ

حل جدول

بومرنگ

سلاح بومیان استرالیا


سلاح پرتابى بومیان استرالیا

بومرنگ


سلاح مردم استرالیا

بومرنگ


سلاح بومیان استرالیا بود

بومرنگ


سلاح بومیان استرالیا

بومرنگ


نوعی سلاح

هفت تیر ، مین ، تفنگ ، یوزی, توپ، بومرنگ، تبرزین ، نارنجک ، امیک ، کلت


فیلمی با بازی آلن دلون

فرمان گمشده، دسته سیسیلی ها، سامورایی، زیر آفتاب سوزان، عقرب، نیمه شانس، دایره قرمز، تفنگ بزرگ، آفتاب سرخ، آیا پاریس می سوزد، کولی، داستان یک پلیس، پلنگ، گانگستر، آرماگدون، بازگشت کازانوا، سه مرد خرابکار، جنایت، بومرنگ، قلبهای یخی، آستریکس، بیوه کودریک

فرمان گمشده، دسته سیسیلی ها، سامورایی، زیر آفتاب سوزان، عقرب، نیمه شانس، دایره قرمز، تفنگ بزرگ، آفتاب سرخ، آیا پاریس می سوزد، کولی، داستان یک پلیس، پلنگ، گانگستر، آرماگدون، بازگشت کازانوا، سه مرد خرابکار، جنایت، بومرنگ، قلب های یخی، آستریکس، بیوه کودریک

بیوگرافی

افسانه چهره آزاد

افسانه چهره آزاد با نام اصلی افسانه نعمت ناصر متولد سال ۱۳۴۱ در تهران است. او دوره دو ساله بازیگری را در اداره تئاتر زیر نظر حمید سمندریان گذرانده و فعالیتش را از سال ۱۳۶۶ با مجموعه تلویزیونی «سال‌های بدون خانه» شروع کرد. در دهه هفتاد، بازی در سینما را در نقش‌های مکمل آغاز کرد. اما بازی‌اش در مجموعه تلویزیونی «جمعه تعطیل نیست» به همراهی علیرضا خمسه نقطه عطفی در کارنامه بازیگری اوست. بازی متفاوت او در نقش کوتاهی در فیلم «بوتیک» او را نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن از هشتمین جشن خانه سینما کرد. او در سال ۱۳۸۴ در نمایش پنجره‌ها به کارگردانی فرهاد آئیش بازی کرد و مورد توجه واقع شد. او نوه رقیه چهره آزاد بازیگر و همسر شاهرخ فروتنیان بازیگر و طراح صحنه و لباس سینما است. فیلم های سینمایی: کروکودیل، قندون جهیزیه، حوالی اتوبان، ساعت ۲۵، گناه من، نسکافه داغ داغ، جایی برای زندگی، اسپاگتی در هشت دقیقه، بوتیک، چند تار مو، ساغر، عاشق فقیر، دندان طلا، دو همسفر، یکبار برای همیشه. مجموعه تلویزیونی: بر سر دوراهی، دلدادگان، بیمار استاندارد، سر به راه، وضعیت سفید، آشپزباشی، کتاب‌فروشی هدهد، فاصله، داستان‌های نوروز، بومرنگ، ضیافت، تهران ۱۱–۵۹۵ ج ۴۸، فروشگاه، برگی از زندگی، آپارتمان، سال‌های بدون خانه و پخش شبکه خانگی: طنز ویلای من.
جوایز و افتخارات:
*نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل زن (بوتیک) - هشتمین دوره جشن خانه سینما (مسابقه) - ۱۳۸۳

سخن بزرگان

فلورانس اسکاول شین

آرزوهای به ستوه آورنده ی آدمی، به گونه ای اندوه بار برآورده می شوند.

چه بسیارند مردمانی که از خود به ستوه آمده اند و آرزو دارند دیگری باشند؛ چنین مردمانی از باور و اتکا به نفس بی بهره اند.

هر پیشرفتی، نتیجه ی آرزو است.

هر انسانی دارای مراد دل و سرزمین نوید داده شده ای است؛ ولی چنان اسیر اندیشه های منفی خود شده اید که همه ی اینها دور از دسترس و نشدنی یا والاتر از آن می نماید که بتواند پیش بیاید.

همه ی آرمانهای بزرگ با مخالفت روبرو می شوند.

هرگز نگذارید که آرزوی قلبی شما به بیماری قلبی بدل شود. زمانی که بیش از اندازه چیزی را خواهانید، همه ی کشش خود را از دست می دهد.

با چیزهایی که آرزومند یا نیازمند به دست آوردن شان هستید، از در دوستی درآیید.

شور و شوق نسبت به هر کاری که انجام می دهید، در مخفی کامروایی را به رویتان می گشاید.

آن سخنی که بارقه ای از برآورده شدن آرزو در آن باشد، امورتان را دگرگون می کند؛ زیرا واژه ها و اندیشه ها، گونه ای رادیواکتیویته اند.

قوه ی تخیل، نیرویی آفریننده است. همیشه باید واژه هایی را برگزید که در آن، بارقه ای از برآورده شدن آرزو باشد.

عشق راستین بدون هیچ چشمداشت یا اندکی امید، خود را بر معشوق فرو می باراند.

آنگاه که انسان، تصویر تنگدستی را از صفحه ی هشیاری خود بزداید، فرمانروای "دوران طلایی" خواهد بود و هر آرزوی درست دلش برآورده خواهد شد.

عشق راستین از خویشتن، آزاد است و از هرچه ترس، رها.

برای به دست آوردن استقلال [=خودسالاری] مالی، باید از سر تا پا خواهش و آرزو بود.

هر انسانی با آگاهی کامل به آیین عشق، پا به این سیاره ی خاکی می گذارد. مشکل شما هر چه باشد، امتحان محبت است. اگر بتوانید از راه محبت در این آزمایش پیروز شوید، مسأله شما حل خواهد شد. اگر نه، آنقدر به درازا خواهد کشید تا از راه محبت، مسأله خود را حل کنید. زیرا مشکل شما مجالی برای تشرف به آیین عشق است.

نوآوران بزرگ هرگز از کار خود به ستوه نمی آیند؛ وگرنه نمی توانستند به نوآوری های بزرگ دست بزنند.

هدیه ی خدا به انسان، نیرو و توان است و چیرگی بر همه ی آفریده ها و ذهن و تن خویش.

خداوند بخشاینده است و انسان، دریافت کننده.

قدرت شکست ناپذیر خدا هر مانعی را از سر راه بر می دارد.

خدا به زمان نیاز ندارد و هرگز دیر نمی کند.

مردم، آیین و رسومی را به جا می آورند که تنها نیمی از آن را درک می کنند.

جایی که راه نیست خداوند راه می گشاید.

خداوند راهها و چاههایی دارد که تو را حیران خواهد کرد.

هر گاه آدمی، [چیزی را] با باور بخواهد، باید بستاند؛ زیرا خدا چارهساز است و تدابیر خود را می آفریند.

خداوند، گیرندهی دلنشین را به اندازهی بخشندهی خوشدل دوست دارد.

آنچه را که خدا به من بخشیده است، هیچ کس نمی تواند بازستاند، زیرا بخشش های او جاودانهاند.

کسی که با خدا همراه است، شکست ناپذیر می شود.

راههای خدا خردمندانه و چاره های او حکیمانه است.

آنچه را که آدمی در دیگران سرزنش می کند، به راستی، به سوی خود می کشد.

انسان به هنگام خرده گیری یا سرزنش دیگران، به سیم لُخت برق دست می زند و هر آن، ممکن است ضربه ای هولناک بر او وارد آید.

آنچه در حق دیگران می کنید، همانا برای خود می کنید.

راز کامیابی این است که آنچه را انجام می دهید، برای دیگران جالب توجه کنید. خود، دوستدار باشید، دیگران نیز دوستدار خواهند شد.

مردم گمان می کنند که با فرار از شرایطی ناخوشایند، می توانند از شر آن رهایی یابند؛ بی خبر از اینکه به هر کجا بروند با همان شرایط روبرو خواهند شد.

مردمانی که پیوسته از تنگدستی و شکست و محدودیت سخن می گویند، همانها را خواهند دروید.

برخی از مردم، آسان به ثروت دست می یابند، ولی شایستگی نگهداری از آن را ندارند.

چه بسیارند مردمان کامیابی که دلیل کامیابی آنها، باور همسرشان به آنها بوده است.

اگر به خودتان باور داشته باشید، دیگران نیز شما را باور خواهند داشت.

بسیاری از مردم، آنچه را که از هر چیز دیگر عزیزتر می دارند، از دست می دهند، چون پیوسته در بیم از دست دادن آن به سر می برند.

چه بسیار پیش آمده که آدمی با دیدن بدی های خود در دیگران، شفا یافته است.

زندگی، یک آینه است؛ و ما در دیگران، بازتاب چهره ی خودمان را می بینیم.

مهمترین گام برای رسیدن به خواسته، نخستین گام یا "درست خواستن" است.

اگر خطای گذشته را نمی توان جبران کرد، دست کم اثر آن را با مهربانی در حق کسی دیگر می توان از بین برد.

هر رویداد زندگی تان، تبلور اندیشه ای است که از راه ترس یا باور، به زندگی خود فراخوانده اید.

زندگی هر کس، تصویری عینی از برآورد باورهایی است که در ذهن نیمه هشیار او نقش بسته است؛ پس به هر کجا که برود، درست همان شرایط را با خود می برد.

چه خوب است که گهگاه انسان به تماشای سحر برود تا با همه ی وجود، باور کند که آفتاب بی گمان خواهد دمید.

باور، نیرومندتر از خوش بینی است.

باور بدون کنش، باور نیست. باور اگر پویا نباشد، مرده است.

امید به پیش می نگرد، حال آنکه ایمان، باور دارد که پیشاپیش ستانده است و هماهنگ با آن به کنش می پردازد.

نتیجه ی فریب و ریاکاری، ناامیدی و اندوه؛ و راه خیانتکاران، دشوار است.

تنها در کاری می توانیم کامیاب شویم که به سختی، دوستدار آن باشیم.

بیشتر، پیش از کامیابی بزرگ، اندیشه های عذاب دهنده می آیند.

همه ی نیروها (از راه درست اندیشیدن) به آدمی داده شده تا آسمان را به زمین بیاورد و این است هدف "بازی زندگی".

هرگاه به اهمیت هر اندیشه و هر واژه پی ببرید، به این امر خو می گیرید که در هر اندیشه و هر واژه ی خود، دقت به خرج دهید.

هر شرایط ناخوشایندی که در زندگی تان پیش آید، نتیجه ی اندیشه ی منفی خودتان است؛ نتیجه ی گمان های نادرست.

هر روز، سخن درست و اندیشه های درست را برگزینید.

هر اندیشه ی منفی، یک دشمن خطرناک است.

شاید همیشه نتوانیم اندیشه هایمان را مهار کنیم، ولی سخن خود را می توانیم.

زمانی که به اندیشه های منفی توجه می کنید، به آنها پر و بال می دهید.

در بازی زندگی، محبت و نیک خواهی بر هر تدبیری پیروز می شود.

در باتری اندیشه ی خود، جریانی دیگرگون را روشن کنید تا بی درنگ در جهان عینی نیز دگرگونی را به چشم ببینید.

تنها راهزنی که دار و ندار آدمی را به تاراج می برد، اندیشه های منفی خود او است.

بازی زندگی، بازی بومرنگ هاست؛ اندیشه ها، کردارها و سخنان ما دیر یا زود با دقت شگفت آوری به سوی ما بازمی گردند.

آدمی همواره در برون، همان را درو می کند که در جهان اندیشه ی خود کاشته است.

اندیشه های منفی، شما را از اوج موج ها به پایین می افکند.

اندیشه ها و آرزوهایتان بسان گردونه ای همواره شما را به جایی می کشاند.

هیچ کس، چیزی به آدمی نمی دهد، مگر خود او و هیچ کس، در دادن چیزی به او کوتاهی نمی کند، مگر خود او.

هیچ انسانی تا عاشق کار خود نباشد، کامیاب نمی شود.

هیچ انسانی برای تندرستی خودش هم که شده، نباید نفرت بورزد.

هر وضعیت ناهماهنگ، نشانه ی ناهماهنگی در درون خود آدمی است.

هر موهبت والا و دلخواهی، پیشاپیش، چشم به راه انسان است؛ بادا که آدمی آن را بازشناسد.

هر آنچه آدمی به گونه ای ژرف، احساس، یا به روشنی مجسم کند، بر ذهن نیمه هشیار اثر می گذارد و مو به مو در صحنه ی زندگی پدیدار می شود.

هر آنچه از آدمی در سخن یا کردار، آشکار شود یا بروز کند، به خود او باز خواهد گشت؛ و هرچه بدهد، باز خواهد گرفت.

هر انسانی دارنده ی آن سرزمینی است که با چشم رؤیا می بیند.

هر اندازه دانش آدمی بیشتر باشد، مسئولیت او افزونتر می گردد.

میزان کامیابی و نیک بختی هر کس، بستگی مستقیم به میزان برابری و هم سنگی او دارد.

محال است که آدمی بتواند بیش از آنچه آسان می انگارد، به دست آورد؛ زیرا آدمی در بند اندک چشمداشت های ذهن نیمه هشیار خویشتن است.

محال است آدمی بتواند چیزی را به دست آورد که خود هرگز نبخشیده است.

گاه کشتی های آدمی از روی دریای بی توجهی به او می رسند.

گاه رویدادی بس ناچیز می تواند نقطه ی عطف زندگی انسان باشد.

کسی که از نفوذ سخن باخبر است، به هنگام گفتگو، دقت بسیاری به خرج می دهد.

قانون، همواره پشتیبان کسی است که بی باکانه، ولی خردمندانه خرج می کند.

شگفتا که اگر آدمی برای کسی برکت بخواهد، توان آزار رسانیدن را از او خواهد گرفت.

زمانی که آدمی بتواند بی هیچ دلهره ای آرزو کند، هر آرزویی بی درنگ برآورده خواهد شد.

در درون هر انسان، سرزمینی کشف نشده و یک معدن طلا وجود دارد.

خیرخواهی انسان نیک خواه، پیرامون او، هاله ای بزرگ از پشتیبانی می آفریند.

خشم نمی گذارد که انسان، پیش چشم خود را ببیند و سبب همه ی تصمیم گیری های نادرست است که به شکست می انجامد.

جز تردید و هراس، هیچ چیز نمی تواند میان انسان و بزرگترین آرمان ها یا مرادهای دلش، جدایی بیفکند.

جایی هست که جز تو هیچ کس آن را پر نمی کند و کاری هست که جز تو هیچ کس قادر به انجامش نیست.

تنها کسی که باید دگرگون شود، خودتان هستید؛ خودتان که دگرگون شوید، همه ی اوضاع و شرایط پیرامون تان نیز دگرگون می شود.

تنها دشمنان انسان، در درون خود او هستند.

ترس، تنها دشمن آدمی است؛ هرگاه بترسید، شکست می خورید.

ترس، تنها دشمن آدمی است.

ترس، بدترین دشمن آدمی است، زیرا از هرچه بترسید، همان بر سرتان می آید. به راستی، با ترس، آن را به سوی خود می کشانید.

تردیدها و ترس های کهنه، پیرامون آدمی خیمه می زنند، ولی همیشه کسی پیدا می شود تا بگوید: "به پیش برو!"

تا زمانی که خواسته ی آدمی برآورده نشده است، نباید از آن با کسی سخن بگوید.

تا زمانی که انسان، هرچه ترس را از ذهن نیمه هشیار خود نزداید، او را شادی و آرامشی نیست.

بیزاری و ناشکیبایی، نیرو و توان آدمی را از چنگ او می رباید.

به محض آرام شدن دریا، کشتی های انسان از راه می رسند.

به محض اینکه انسان از قانون پیروی کند، قانون به فرمانبرداری از او درمی آید.

به راستی که بیزاری، بیش از شرابخواری، خانه ها را ویران کرده است و بیش از جنگ ها، جان آدمیان را بر باد داده است.

بازی زندگی، یک بازی فردی است؛ اگر خودتان دگرگون شوید، همه ی اوضاع و شرایط عمومی دگرگون خواهد شد.

آدمی، همچنان است که در دل خود می پندارد.

آدمی، تنها با پیش تاختن به سوی چیزی که از آن می هراسد، می تواند بر ترس خود چیره شود.

آدمی، تنها آنچه را که می دهد، باز می ستاند. بازی زندگی؛ بازی بومرنگ هاست.

آدمی پیوسته نتیجه ی سخن خود را می درود.

انسانی که به کامیابی می رسد، دیدگان خود را به کامیابی دوخته است.

انسان، تنها می تواند آن باشد که خود را چنان بیند؛ و تنها می تواند به جایی برسد که خود را در آنجا ببیند.

انسان، تنها آن چیزی را می تواند به دست آورد که خود را در حال ستاندن آن ببیند.

بخشیدن، راه ستاندن را می گشاید.

به راستی که پیش از رسیدن به سرزمین نوید داده شده باید از صحرا گذشت.

عشق راستین، شادمانی اش در بخشیدن است، نه ستاندن.

هر هدیه ای، هزاران برابر به خودِ بخشنده باز می گردد.

پدر و مادر هرگز نباید فرزندان خود را به داشتن پیشه ای وادار کنند.

زندگی، یک جدول واژه های متقاطع است. واژه ی درست، پاسخ مورد نیاز را در دسترس تان قرار می دهد.

اگر شکست خورده باشید و به کامیابی دیگری نفرت بورزید، راه کامیابی خود را می بندید.

اگر کامیابی بخواهید، ولی برای شکست تدارک ببینید، همان چیزی را خواهید ستاند که برایش تدارک دیده اید.

اگر کسی در پی کامیابی باشد، ولی شرایط را برای شکست فراهم کند، دچار همان شرایطی خواهد شد که برای آن تدارک دیده است.

اگر کسی وانمود کند که دارا و کامیاب است، میوه اش را در زمان آن درو خواهد کرد.

تمام موفقیت های عظیم بر پایه ی شکست بنا شده اند.

خودخواهی، راه ها را می بندد و خیر و خوشی را دور می کند. حال آنکه، هر اندیشه ی مهرآمیز به دور از خودخواهی، نطفه ی کامیابی را در خود می پروراند.

رهنمودهای مشخص را بطلبید تا کامیاب گردید.

کامیابی، راز نیست، نظام [=سامانه] است.

نخستین گام برای کسب کامیابی این است که از آنچه هستید، شادمان باشید.

ترس توست که شیر را درنده می کند.

ترس و ناشکیبایی، نیروی کشش را از میان می برد؛ حال آنکه توازن، کشش می آورد.

ترس و نگرانی، راهزنان زمان هستند.

در هر کنش ناشی از ترس، نطفه ی شکست نهفته است.

زمانی که انسان با خشنودی و بدون ترس خرج کند، راه را برای سرازیر شدن پول بیشتر می گشاید.

برای شفای تن باید روح را شفا داد.

خشم، بیزاری، بدخواهی، حسد [=چشم تنگی] و کین خواهی، شادمانی انسان را می رباید و بیماری و شکست و فقر می آورد.

حسد، بزرگترین دشمن عشق است.

هر کنشی که به هنگام خشم و بیزاری انجام پذیرد، واکنشی ناخوشایند خواهد داشت.

اگر رویایی در سر نداشته باشید، چه بسا در ظاهر، سخت کار کنید و باز هم به جایی نرسید.

چه بسیارند مردمانی که با شرایطی که چنگی به دل نمی زند کنار می آیند؛ تنها به این دلیل که (از نظر ذهنی) تنبل تر از آن هستند که خود را بیرون از آن شرایط تصور کنند.

آنچه را که دارید، خردمندانه به کار گیرید، تا راه را برای دارایی هرچه بیشتر بگشایید.

حق را بشناس تا حق، تو را برهاند.

هیچ چیز آنقدرها شگفت آور نیست که راست نباشد، آنقدرها شگفت آور نیست که پیش نیاید و آنقدرها شگفت آور نیست که دیر نپاید.

بسیاری از مردم، مطالبی را دوست دارند که آنقدر دشوار باشد که نتوانند آن را درک کنند.

دشمنان شما همه در درون خودتان هستند.

در ذهن الهی، زمان گمشده وجود ندارد؛ اگر دری بسته شود، دری دیگر می گشاید.

هرچه بیشتر نفرت بورزید، بر دوام نفرت خود افزوده اید و در ذهن خود، شیاری از نفرت حک می کنید که خود را در حالت همیشگی چهره تان نشان خواهد داد.

آثار هنرمندی که برای گذران زندگی کار می کند، همواره فراموش می شود.

آنان که در گذشته زندگی می کنند، تماس خود را با حال شگفت آور از دست می دهند.

چه بی شمارند مردمانی که مدام به انبارداری و اندوختن سرگرمند و هراسان از به کارگیری آنچه که دارند، کمبود و تنگدستی بیشتری را به زندگی خود فرا می خوانند.

در پهنه ی زندگی، باید با ساز زندگی پایکوبی کرد.

زندگی چه باشکوه می شود، اگر تن به استدلال [=گواه آوردن] ندهید.

زندگی، بازگشت اندیشه ها، گفتارها و کردارهای ماست که دیر یا زود به ما باز می گردد.

واژه ها بسان اجسام یا نیروهایی مدام در جنبش اند تا در زمان خود به زندگی ِ آفرینندگان خویش بازگردند و ثمره ی خود را باز گیرند.

معادل ابجد

بومرنگ

318

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری