معنی بطالسه

لغت نامه دهخدا

بطالسه

بطالسه. [ب َ ل ِ س َ] (اِخ) ج ِ بطلمیوس. بطلمیوسها. بَطالِمَه (قفطی). یا لاکیدها، این سلسله پس از اسکندر توسط بطلمیوس اول در مصر تأسیس شد و از 309 تا 30ق. م. سلطنت کردند. رجوع به بطلمیوس و بطالمه شود. بطالسه یا لاگیدها پس از مرگ اسکندر که منازعه بر سر جانشینی او مابین سردارانش درگرفت پدید آمدند. سرداران وی ایالت او را مابین خود تقسیم کردندو هر سرداری که دارای ایالتی شد خود را صاحب آن دانست و دولت اسکندر بمرور رو بنیستی رفت و جانشینان اورسماً از 306ق. م. به بعد خود را پادشاه میخواندند و پس از محو آن تیگون در 301ق. م. و تقسیم مستملکات او مابین سرداران دیگر اسمی از دولت اسکندر نیست و برخرابه های او چهار دولت جدید بوجود می آید که یکی از آنها به بطالسه یا بطلمیوسها در مصر و لیبیا حکومت کردند. این سلسله نام خود را از بنیان گذار این سلسله بطلمیوس یا بطلمیوس لاغوس یا لاگوس که اصلاً مقدونی بوده گرفته و از 306ق. م. بمدت 276 سال چهارده تن از این خاندان بر مصر حکومت کردند و سلسله ٔ آنها به بطالسه مشهور شد بترتیب زیر:
بطلمیوس اول، سوتِر یا لاغوس یا لاگوس، 306-283 ق.م.
بطلمیوس دوم، فیلاذلفوس «قفطی » یا فیلادلف 285-246 ق.م.
بطلمیوس سوم، اُوِرْگِت «نیکوکار» پسر فیلادلف، 247-221 ق.م.
بطلمیوس چهارم، فیلوپاتُر 221-204 ق.م.
بطلمیوس پنجم، اِپی فان پسر بطلمیوس چهارم، 203-181 ق.م.
بطلمیوس ششم، فیلومتر، 181-146 ق.م.
بطلمیوس هفتم، اِوْپاتُر «اورگت دوم » 146-117 ق.م.
بطلمیوس هشتم، سوتر دوم لاتیرا 117-81 ق.م.
بطلمیوس نهم، اسکندر سوم.
بطلمیوس دهم، اسکندر دوم، سوتر دوم 89 ق.م.
بطلمیوس یازدهم، اسکندر اول 107-88 ق.م.
بطلمیوس دوازدهم برنیس سوم، 80 ق.م.
بطلمیوس سیزدهم، اُلِت 80-51 ق.م.
طرز حکومت بطالسه یا لاکیدها در مصر: در این باره دو عقیده ٔ مختلف وجود دارد یکی آنکه تا بتوانند ثروت این کشور را بیرون بکشند و با این اندوخته بحریه و قشون نیرومند ترتیب دهند و در سیاست بین المللی دریای مغرب (مدیترانه) اهمیت یابند و مصراز نظر آنها جزء منبع عایدات آنها نبود و هدف بطلمیوسهای مصر در خارج از مصر وسیله ٔ جهانگیری در خارج مصر بود. نظر دیگر این است که از مصر دولتی قوی و با ثروت تشکیل دهند تا بتوانند در مقابل حملات خارجی مقاومت کنند و لذا نیرومندی و ثروت مصر مقصود بوده است.و حکومت بطالسه در مصر طوری تشکیلات خود را ترتیب داده بود که هرچه بیشتر بتواند ثروت این کشور را بدست آورد و علت عمده ٔ شورش مصریها علیه ایرانیان تحریکات و دست پنهانی یونانیها بود. حکومت بطالسه در مصر استبداد صرف بود بطلمیوس یا فرعون مقدونی بر جان و مال و روح مصریها حکومت میکرد و معتقد است مصریها هم که فراعنه ٔ خود را خدا میدانستند کار بطالسه را برای خدایی بر مصریها آسان ساخته بودند. ترتیب ادارات بطالسه ترکیبی بود از وضع ادارات مصر قدیم و با شرایط تسلط بطالسه ٔ مقدونی بر مصر تا بتواند هدف آنها را که بیرون کشیدن ثروت مملکت باشد تأمین نماید وگرنه بطالسه چیز تازه ای در زندگی مصریها داخل نکردند و وضع آنها را بهمان حال سابق باقی گذاشتند. شهر اسکندریه در زمان بطالسه مرکز علوم و فنون شد و بطلمیوس اول درشهر مزبور یک کتابخانه و یک موزه تأسیس کرد که بعدها اهل تحقیق بدانجا روی آوردند و از آن استفاده کردند. (نقل بمعنی و اختصار از ایران باستان). و رجوع به حبیب السیر ج 1 ص 215 و قاموس الاعلام ترکی ج 1 و ایران در زمان ساسانیان ص 294 و حکمت اشراق ص 306 و تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، و قفطی شود.


ارسطوس

ارسطوس. [اِ رَ] (اِخ) منجم و معلم بطلمیوس بدلّس پادشاه (از بطالسه). (تاریخ الحکمای قفطی ص 99).


اسکندر

اسکندر.[اِ ک َ دَ] (اِخ) دوّم، بطلمیوس دوازدهم، از بطالسه ٔ مصر (جلوس 80 ق.م.). (ایران باستان ج 3 ص 2185).


فرعون مقدونی

فرعون مقدونی.[ف ِ ع َ ن ِ م َ] (اِخ) عنوان پادشاهان بطالسه ٔ مصر است. رجوع به ایران باستان پیرنیا ج 2 ص 2161 شود.


بطلمیوس

بطلمیوس. [ب َ ل َ] (اِخ) بطلیموس مأخوذ از یونانی، چهارده نفر از پادشاهان مصررا گویند که پس از مرگ اسکندر فیلفوس مقدونیایی در آن مملکت سلطنت کردند. (ناظم الاطباء). (ج، بطالسه). این لقب در مصر بخلفای اسکندر مقدونی داده شد و نام شش نفر از بطالسه در کتاب مقدس مذکور است. (از قاموس کتاب مقدس). نام سلاله ای است که از سرداران اسکندر و از اهالی مقدونیه بود و بعد از اسکندر 14 تن از آنان در مصر حکومت کردند و بنام بطالسه شهرت یافتند. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2).


بتولمایس

بتولمایس. [] (اِخ) شهری است که در زمان ملوک بطالسه به این اسم مسمی شد و همان عکای حالیه میباشدکه در قدیم عکو گفته میشد. (از قاموس کتاب مقدس).


قلوبطرة

قلوبطره. [] (اِخ) فلاوُبطره. کلئوپاترا. آخرین شاه از شاهان بطالسه ٔ یونان است. وی زن بود. اگوستس امپراطور رومی بر وی غلبه کرد و سلسله ٔ بطالسه رامنقرض ساخت. (تاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک ص 96). وی دختر بطلمیوس بود. (الجماهر بیرونی). وی کسی است که در آبادانی جزیره ٔ اندلس اهتمام داشت. رجوع به نخبهالدهر دمشقی ص 241 شود. ابن الندیم کتابی در صنعت کیمیا بنام وی ذکر کرده است. رجوع به کلئوپاترا شود.


بطلمیوس چهاردهم...

بطلمیوس چهاردهم. [ب َ ل َ س ِ چ َ دَ هَُ] (اِخ) سزاریون. قیصریون. سزاریون پسر قیصر بود. از 42 تا 30 ق.م. در مصر سلطنت کرد. (ناظم الاطباء). نام پادشاه چهاردهم از بطالسه و ملقب به سزاریون یا قیصریون بود. فرزند نامشروع قیصر و کلئوپاتر بود و در 42 ق.م. از طرف حکومت روم به پادشاهی مصر نشانده شد و سپس بلقب خشک و خالی پادشاهی قناعت نمود و بدست اکتاویوس (اوگوست) پس از فتح اکتیوم کشته شد و حکومت بطالسه ٔ مصر منقرض گردید.


بیلک

بیلک. [ب َ ل َ] (اِخ) فیله. در یونانی فیلای نام جزیره ای در جنوب مصر میان نیل، بالای سد اسوان. بیشتر سال زیر آب است و محل معبد ایسیس (از اوایل دوره ٔ بطالسه) می باشد. (دائره المعارف فارسی).


بطالمه

بطالمه. [ب َ ل ِ م َ] (اِخ) بطالسه. صورت دیگر از جمع بطلمیوس. قاضی صاعد اندلسی در طبقات تنها این صورت را استعمال می کند. (یادداشت مؤلف). و رجوع به القفطی ص 26 و نخبهالدهر ص 267 س 2 شود.


لاگید

لاگید. (اِخ) بطالسه. نام سلسله ای که پسر لاگس سردار اسکندر و والی بالاستقلال مصر پس از فوت وی تأسیس کرد. (اصل کلمه لاگید است و گاف یونانی درزبان فرانسوی به «ژ» تبدیل میشود، بدین جهت این سلسله را لاژید نیز گفته اند) (ایران باستان ج 3 ص 2153).

حل جدول

فرهنگ فارسی آزاد

بطلمیوس

بَطلَمیوس، نام 16 پادشاه که بعد از اسکندر کبیر از سال 300 تا 30 قبل از میلاد در مصر حکومت کردند و نام سلسله آنها را بطالسه می‌گویند،

معادل ابجد

بطالسه

107

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری