معنی بسیارکم

حل جدول

بسیارکم

نا چیز، اندک

گویش مازندرانی

یگ سیب

اندکی – بسیارکم

مترادف و متضاد زبان فارسی

تک‌وتوک

کم، نادر، بسیارکم، اندک، انگشت‌شمار، قلیل، معدود، پراکنده،
(متضاد) کم‌وبیش

انگلیسی به فارسی

sonar window

پنجره سونار قسمتی از گنبد سونار یا تراگردان سونار که امواج صوتی را با بسامد سونار و تضعیف بسیارکم عبور می دهد. در حالی که به طور مکانیکی نیز از تراگردان مخافظت می کند.

برق و الکترونیک

Sonar Window

پنجره سونار، قسمتی از گنبد سونار یا تراگردان سونار که امواج صوتی را با بسامد سونار و تضعیف بسیارکم عبور می دهد، در حالی که به طور مکانیکی نیز از تراگردان مخافظت می کند

فرهنگ فارسی هوشیار

یدوفرم

(اسم) جسمی است که درسال 1824 شناخته شد این جسم خشک ومتبلوراست وبلورهایش 6 وجهی میباشند وبرنگ زرد لیمویی هستندوزن مخصوص آن ‎05 ,‎ 2 ودرآب نامحلول است ولی درالکل سرد بنسبت 80 درصدحل میشود و درالکل جوشان کمترمحلول است (بنسبت 12 درصد) دراثر بنسبت 6 درصد حل میشود ودرروغن ها نیز بهمین نسبت محلول است محلولهای ید و فرم در برابر روشنایی تغییر رنگ میدهند بعلت آزادکردن ید یدوفرم دارای بویی تند و نافذ است و غالبا آنرا از اثر دادن ید برروی الکل درمجاورت کربنات پتاسیم بدست می آورند یدوفرم مصرف طبی داردو بیشتر آنرا بصورت پودر جهت درمان زخمها و یابصورت مش آغشته به یدوفرم دردرمان زخم دملهای شکافته شده وکیست ها بکار میبرند وچون سم شدیدی است مصرف آن بصورت داروی خوراکی بسیارکم است واحتیاط لازم دارد در صورت لزوم در حدود چندسانتی گرم در روز بصورت حب تجویز میشود.


نازک

محبوب، معشوق، دلبر، جانانه، باریک و ظریف هم گویند (صفت) باریک: در جامه گلگون کمر نازک آن شوخ از لعل بود همچو رگ لعل نمودار. (صائب)، آنچه که ستبری آن بسیارکم است مقابل ستبر ضخیم کلفت: آنچه او با سپر کرگ روزنبرد نتوان کردن با شیشه نازک به تبر. (فرخی)، لطیف ظریف: بس که درآید گل نازک بباغ ماشده چون خاک دژم ای غلام خ (عطار)، بناز پرورده نازنین: آن دل را دو تن نازک را رنج و اندیشه چندین منمای. (فرخی) -5 نغزدلکش:‎ } اگر از دکانداری سخنی نازک یاشعری عالی و مناسب میشنیدنداو را و صاحب دکان را با نعامات و افرغنی میساختند. . . ‎{، قابل اهمیت خطیر مشکل:‎ } و هر کجا کار بزرگ و مهم نازک حادث گشت و درآن هلاک نفس و عشیرت و ملک و ولایت دیده شد. . . ‎{ -7 شکننده زود شکن، ترد: } گوشت نازک - 9. { نرم، حساس زود رنج:او را گفتند که اگر تو ببدیهه و لطیفه ای سلطان را ازین قبض بیرون آری و این بار از خاطر نازکش برداری ترا صد هزار درم نقد خدمت کنیم. . . ‎{، خوش طبع با نزاکت، کم رنگ رقیق مقابل سیر.

معادل ابجد

بسیارکم

333

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری