معنی برانگیزاننده

فرهنگ عمید

مستحث

برانگیزاننده،


افژولنده

برانگیزاننده،
پریشان‌کننده،


محرض

تحریک‌کننده، برانگیزاننده،

فرهنگ فارسی هوشیار

مستثیر

برانگیزاننده


وژولنده

(اسم) برانگیزاننده محرک بشولنده.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تحریک کننده

برانگیزاننده

کلمات بیگانه به فارسی

تحریک کننده

برانگیزاننده

انگلیسی به فارسی

exciting radiation

تابش برانگیزاننده

مترادف و متضاد زبان فارسی

محرض

صفت محرک، مشوق، برانگیزاننده


تحریک‌آمیز

اغواگر، وسوسه‌آمیز، وسوسه‌گر، برانگیزاننده، محرک


مهیج

برانگیزاننده، پرشور، شورانگیز، هیجان‌آور، هیجان‌انگیز

فرهنگ فارسی آزاد

مبعث

مُبعِث، مَبعُوث کننده، فرستنده، برانگیزاننده،

فرهنگ معین

مفتن

(مُ فَ تِّ) [ع.] (اِفا.) برانگیزاننده فتنه.

معادل ابجد

برانگیزاننده

400

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری