معنی بدمزه

لغت نامه دهخدا

بدمزه

بدمزه. [ب َ م َ زَ / زِ / ب َ م َزْ زَ / زِ] (ص مرکب) بدطعم. (ناظم الاطباء). کریه الطعم. (یادداشت مؤلف). || چیزی که گوارا نباشد. (ناظم الاطباء).

فارسی به انگلیسی

بدمزه‌

Brackish, Briny, Disagreeable, Distasteful, Nasty

مترادف و متضاد زبان فارسی

بدمزه

بدطعم،
(متضاد) خوش‌طعم، خوش‌مزه

فرهنگ عمید

بدمزه

بدطعم، آنچه مزۀ بد داشته باشد،

فارسی به عربی

بدمزه

مالح

فرهنگ فارسی هوشیار

بدمزه

بدطعم، چیزی که گوارا نباشد

واژه پیشنهادی

انگلیسی به فارسی

brackish

بدمزه

معادل ابجد

بدمزه

58

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری