معنی باندرل

حل جدول

لغت نامه دهخدا

باندرل

باندرل. [دِ رُ] (فرانسوی، اِ) کاغذی نازک و باریک و دراز منقوش بنقش خاص به خطوط و عبارات مخصوص که بدهانه ٔ شیشه ها و یا قوطی های محتوی کالای خاص یا مایعات مخصوص نظیر مشروبات الکلی چسبانند. نشانه ٔ خاصی از جنس کاغذ با نقش خاص که از طرف مؤسسات دولتی بر شیشه یا بسته های کالای انحصاری زده شود پیشگیری از تقلب و تدلیس را. سرچسب پاکت و شیشه که از جهت کنترل بدان بندند. || نوار چسب. (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان).
- بی باندرل، کالایی که برچسب ندارد و غیرمجاز و قاچاق است.
|| نوار دراز باریکی از پارچه که به بالای دکل یا چوب بیرق و غیره می بندند. (از لاروس). || بند تفنگ. || بندی که کیسه ٔ سربازان به آن وصل است. (از لاروس).

فرهنگ عمید

باندرل

نوار دراز و باریک که به دور دسته‌های اسکناس می‌پیچند،
کاغذ باریک چاپ‌شده که به سر شیشه یا چیز دیگر می‌چسبانند و نشانۀ نو بودن و کیفیت کالاست،
نوارچسب،

فرهنگ فارسی هوشیار

باندرل

فرانسوی نوار چسب (اسم) نوار یا کاغذ دراز و باریک که بر سر شیشه یا چیزی چسبانند. و آن نشانه ممیزی و بررسی است بر چسب.


نوارچسب

(اسم) ورقه باریک نوار مانند که مطالبی روی آن چاپ کنند و بر سر بطری و جز آن چسبانند باندرل.

فرهنگ معین

نوارچسب

(~. چَ) (اِمر.) ورقه باریک نوار - مانند که مطالبی روی آن چاپ کنند و بر سر بطری و جز آن می چسبانند؛ باندرل.

معادل ابجد

باندرل

287

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری