معنی اژدرافکن
لغت نامه دهخدا
اژدرافکن. [اَ دَ اَ ک َ] (نف مرکب، اِ مرکب) کشتی های بخاری کوچک و درازکه تُرپیل بطرف کشتیهای دشمن افکند. (فرهنگستان).
ناوشکن
ناوشکن. [ش ِ ک َ] (اِ مرکب) کشتی کوچک بسیار تندرو که برای دنبال کردن اژدرافکن هاست و خود آن کشتی نیز اسبابهائی برای افکندن اژدر دارد. (لغات فرهنگستان).
اژدرانداز
اژدرانداز. [اَ دَ اَ] (نف مرکب، اِ مرکب) آلتی است دراز شبیه بلوله ٔ توپهای بزرگ که در کشتی های اژدرافکن برای انداختن ترپیل بطرف کشتی های دشمن تعبیه کنند. (فرهنگستان).
فرهنگ معین
(~. اَ کَ) (ص فا. اِمر.) کشتی بخاری کوچک و دراز و بسیار سریع که اژدر به سوی کشتی های دشمن می افکند.
فرهنگ عمید
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
واژه پیشنهادی
اژدرافکن
سوئدی به فارسی
ناو اژدرافکن،
انگلیسی به فارسی
(نظ) ناو اژدرافکن
مترادف و متضاد زبان فارسی
اژدرافکن، رزمناو، کشتیجنگی، سفینه، غراب، کشتی، آبراهه، جو، ممرآب، نهر، ناودان، شیاره، وادی، ناوه، تلوتلو
معادل ابجد
1356