معنی ازرم
لغت نامه دهخدا
حل جدول
فارسی به عربی
تواضع، خزی
فرانسوی به فارسی
ازرم , شکسته نفسی , عفت , فروتنی.
pudeur
ازرم , شکسته نفسی , عفت , فروتنی.
vergogne (nom f minin)
شرم , خجلت , شرمساری , ازرم , ننگ , عار , شرمنده کردن , خجالت دادن , ننگین کردن.
honte
شرم , خجلت , شرمساری , ازرم , ننگ , عار , شرمنده کردن , خجالت دادن , ننگین کردن.
عربی به فارسی
ازرم , شکسته نفسی , عفت , فروتنی
فنلاندی به فارسی
ازرم , شکسته نفسی , عفت , فروتنی.
hpe
شرم , خجلت , شرمساری , ازرم , ننگ , عار , شرمنده کردن , خجالت دادن , ننگین کردن.
اسپانیایی به فارسی
فروتنی، افتادگی، تواضع، حقارت، تحقیر، ازرم، شکسته نفسی، عفت، فروتنی.
سوئدی به فارسی
ازرم، شکسته نفسی، عفت، فروتنی، حجب، کمرویی، ترسویی، بزدلی، جبن،
معادل ابجد
248