معنی آنزیم
فرهنگ معین
[فر.] (اِ.) گروهی از پروتئین های کاتالیزی که یاخته های زنده آن ها را تولید می کنند و حد واسط فرایندهای شیمیایی حیات هستند، زی مایه. (فره.)
فارسی به انگلیسی
Enzyme
فرهنگ فارسی هوشیار
ماده آلی که توسط یاخته های گیاهی ساخته و ترشح می شود
فرهنگ عمید
مادۀ آلی که توسط سلولهای بدن ساخته و ترشح میشود و سبب تسریع فعل و انفعال شیمیایی مواد میشود،
حل جدول
حد واسط فرایندهای شیمیایی هستند
دیاستاز
آنزیم لوزالمعده
آمیلاز، فسفولیپاز، لیپاز، ریبونوکلئاز و پروتئاز (مانند تریپسینوژن، کیموتریپسینوژن و کربوکسی پپتیداز) و الاستاز
نوعی آنزیم
دیاستاز، آمیلاز
آمیلاز
دیاستاز
امیلاز
آنزیم پنیرسازی
رنین
آنزیم معده
رنین
فرهنگ واژههای فارسی سره
زیمایه، کنش گر
واژه پیشنهادی
ردوکتاز
لاکتات دهیدروژناز، اکسیداز، ترانس آمیناز، کیناز، لیپاز، آمیلاز، پپتیداز، دکربوکسیلاز، آلدولاز، ایزومراز، موتاز، سینتتاز، دی ان ای لیگاز
معادل ابجد
108