معنی آبسرد
لغت نامه دهخدا
آبسرد. [س َ] (اِ مرکب) آبسر.
آبسرد. [ب ِ س َ] (اِخ) نام محلی بر کنار راه خرّم آباد به بروجرد میان چغلوندی و بروجرد، و فاصله ٔ آن تا خرم آباد 7600 گز است.
حل جدول
شهری در استان تهران
از شهرهای استان تهران
آبسرد
شهری در استان تهران
آبسرد، آبعلی، ارجمند، اسلامشهر، اندیشه، باغستان، باقرشهر، بومهن، پاکدشت، پردیس، پرند، پیشوا، تجریش، تهران، جوادآباد، چهاردانگه، حسن آباد، دماوند، رباط کریم، رودهن، شاهد شهر، شریف آباد، شمشک، شهرری، شهریار، صالح آباد، صباشهر، صفادشت، فردوسیه، فشم، فیروزکوه، قدس، قرچک، کهریزک، کیلان، گلستان، لواسان، ملارد، نسیم شهر، نصیرآباد، وحیدیه، ورامین
شهر تهران
قدس، شهریار، اسلامشهر، ملارد، صالحیه، پاکدشت، قرچک، ورامین، گلستان، ری، اندیشه، رباط کریم، پرند، باغستان، پردیس، بومهن، پیشوا، باقرشهر، نسیم شهر، صباشهر، چهاردانگه، دماوند، حسن آباد، وحیدیه، نصیر شهر، فردوسیه، رودهن، شاهدشهر، صفادشت، فیروزکوه، لواسان، آبسرد، شریف آباد، کهریزک، فشم، جواد آباد، فرون آباد، آبعلی، دماوند، شمیرانات، شمشک
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) لرزانک گونه ای که از آب گوشت یا آب کله پاچه سازند آبسر.
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
267