معنی یک میلیاردم چیزی
حل جدول
نانو
یک میلیاردم یک متر
نانو
یک میلیاردم متر
نانو
یک حبه چیزی
یک دانه، یک حب، جمع حبات، مقدار کم
مقیاسی برابر یک میلیاردم متر
نانو
یک سوم چیزی
ثلث
یک ششم چیزی
سدس
دانگ
دانگ، سُدس
یک صدم چیزی
صدیک، سانت
یک چهارم چیزی
چارک
فارسی به عربی
شیء
واژه پیشنهادی
ثلث
لغت نامه دهخدا
چیزی. (اِخ) رجوع به طایفه ملکشاهی شود.
چیزی. (اِ) (مرکب از چیز + ی) شی ٔ. || کمی. قدری. مقداری. و چون با عدد بکار رود مترادف با عدد مجهول «اند» افتد؛ یعنی مبلغ یا مقدار یا مقداری بیشتر: کوه قارن ناحیتی است که مر او را ده هزار و چیزی ده است. (حدود العالم). گفت دهاقین را سخنان حکمت باشد ما را از آن چیزی بگوی. (تاریخ سیستان).
- چیزی شدن، عنوانی یافتن. موجودیت یافتن. اهمیت و اعتبار گرفتن:
هیچکس از پیش خود چیزی نشد
هیچ آهن خنجر تیزی نشد
هیچ حلوائی نشد استادکار
تا که شاگرد شکرریزی نشد.
؟
معادل ابجد
395