معنی یلمان

لغت نامه دهخدا

یلمان

یلمان. [ی َ] (اِ) ضرب شمشیر. (ناظم الاطباء). خواباندن تیغ. (آنندراج):
سینه ٔ ماهی و پشت گاو درهم داشت راه
تیغ را تا دست اوایما به یلمان کرده بود.
ملاوحشی (از آنندراج).
ز گرد سپاهم فلک در نقاب
ز یلمان تیغم یلان در حساب.
حاجی محمدجان قدسی (از آنندراج).

حل جدول

یلمان

ضربه شمشیر


لبه شمشیر

یلمان


ضربه شمشیر

یلمان


لبه تیغ

یلمان


ضرب شمشیر

یلمان

فرهنگ معین

یلمان

لبه تیغ، ضرب شمشیر. [خوانش: (یَ) (اِ.)]

فرهنگ عمید

یلمان

قسمت برندۀ تیغ، لبۀ تیغ،
ضرب شمشیر،

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

یلمان

131

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری