معنی یرنا
لغت نامه دهخدا
یرنا. [ی َ رَ نا / ی ُ رَن ْ نا] (ع اِ) یرناء. حنا. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (اختیارات بدیعی). حنا یا رنگی است مانند حنا. (منتهی الارب). به معنای حناست و آن چیزی باشد که بر دست و پا بندند و در خضاب یعنی رنگ ریش هم به کار برند. (برهان). اسم عربی حناست. (تحفه ٔ حکیم مؤمن). حنا که برگ گیاه است و در خضاب دست و پای و ریش و موی سر به کار برند. (یادداشت مؤلف). و رجوع به حنا شود.
یرناء
یرناء. [ی ُ رَن ْ نا] (ع اِ) یرناء. یرنا. حنا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). حنا یا رنگی است مانند حنا. (آنندراج). فنا. عُلام. رقون. رقان. (السامی فی الاسامی). و رجوع به یرنا و یرناء شود.
حل جدول
حنا
یرنا، رنگ موی طبیعی، مال بعضی ها رنگ ندارد
حنا
نام دیگر گیاه حنا
یرنا
حنای دست وپا
یرنا
حنا و خضاب
یرنا
حنا
یرنا
رنگ موی طبیعی
مال بعضی ها رنگ ندارد
یرنا
یرنا، رنگ موی طبیعی، مال بعضی ها رنگ ندارد
شهری در اسپانیا
یرنا
فرهنگ فارسی هوشیار
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
261