معنی یارو
لغت نامه دهخدا
یارو. (اِ) در تداول عامه، شخصی که نزد گوینده و شنونده هر دو شناخته است به سببی، خواه اختصار کلام و خواه تمایل به آنکه دیگران نشناسندش گفته شود. (از فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده). شخص معهود. فلان. بهمان.شخص معهود میان گوینده و مخاطب. || تعبیری آمیخته به استخفاف چون از کسی نام بردن نخواهند.
فارسی به ترکی
herif
فرهنگ معین
فلان، شخصی که نزد گوینده و شنونده هر دو شناخته است و به جهتی خواه اختصار کلام و خواه تمایل به آن که دیگران شخص مورد نظر را نشناسند گفته می شود، تعبیر استخفاف آمیز از کسی. [خوانش: (اِ.) (عا.)]
فارسی به عربی
حزب، رجل، زلاجه، زمیل
فرهنگ عمید
اشاره به کسی که نخواهند اسمش را ببرند،
حل جدول
فلانی
مترادف و متضاد زبان فارسی
حضرت، طرف، فلانی، مکیم، یاردانقلی
فرهنگ فارسی هوشیار
اشاره بکسی که نخواهند اسمش را ببرند
فارسی به انگلیسی
گویش مازندرانی
از ارتفاعات بخش یا نه سر واقع در هزار جریب بهشهر
فارسی به ایتالیایی
tipo
ضرب المثل فارسی
از ضرب المثل های شیرین فارسی
معادل ابجد
217