معادل ابجد
یاره در معادل ابجد
یاره
- 216
حل جدول
یاره در حل جدول
- دستبند زنانه
مترادف و متضاد زبان فارسی
یاره در مترادف و متضاد زبان فارسی
- سینهریز، طوق، گردنبند، دستبرنجن، باج، خراج، تاب، تحمل، مقاومت، یارا. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین
یاره در فرهنگ معین
- دستبند، طوق، توان، نیرو، جرأت. [خوانش: (ر) (اِ.)]
لغت نامه دهخدا
یاره در لغت نامه دهخدا
-
یاره. [رَ / رِ] (اِ) یارا. توانایی. قوت. قدرت. (برهان). یارا. (رشیدی) (آنندراج). توان. تاب. (صحاح الفرس):
بدو [طوس] گفت گودرز باز آر هوش
سخن بشنو و پهن بگشای گوش.
نیای من آهنگر کاوه بود
که با فر و برز و ابا یاره بود.
فردوسی.
ابا آنکه از مرگ خود چاره نیست
ره خواهش و پرسش و یاره نیست.
فردوسی.
زبان و خرد بود و رای درست
بتن نیز یاره ز یزدان بجست.
فردوسی.
جز زُهره کرا زَهره که بوسد پایت
جز یاره کرا یاره که گیرد دستت ؟
مهستی (از رشیدی). توضیح بیشتر ...
-
یاره. [رَ / رِ] (اِ) مُرکبی باشد از ادویه ٔ ملینه که اطبا بجهت مسهل سازند و معرب آن یارج است و مشهور به ایارج بود. (برهان). ترکیبی است که اطبا بجهت تلیین طبیعت دهند و ایارج معرب آن است. (آنندراج). مرکبیست از ادویه ٔ ملینه که اطبا جهت مسهل سازند و آن اسلم از مطبوخات و حبوبات باشد. (جهانگیری). یارج. (دهار). ایارج وآن عطری است مرکب از نه چیز. (زمخشری):
سخن چون راست باشد گرچه تلخ است
بود پرنفع بر کردار یاره.
ناصرخسرو. توضیح بیشتر ...
- یاره. [رَ / رِ] (اِ) یارک. جفت. زهدان. مشیمه. جنین و رجوع به یارک شود. توضیح بیشتر ...
- یاره. [رَ / رِ] (اِ) دست برنجن را گویند و آن حلقه ای باشد از طلا و نقره و غیر آن که بیشتر زنان در دست کنند و یارق معرب آن است و به عربی سوار گویند. (برهان). دست برنجن را گویند و یارق معرب آن است. (جهانگیری) (انجمن آرا) (آنندراج). زیوری است که بدان آرایش ساعد کنند و به هندی آن راکنگن گویند. (غیاث اللغات). یارَق. (دهار) (منتهی الارب) (صراح). دستیانه. (صراح) (منتهی الارب). سوار. (منتهی الارب) (لغت نامه ٔ حریری). اسوار. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
یاره در فرهنگ عمید
-
زیوری که زنان به مچ دست میبندند، دستبند،
طوق: چه نازی بدین تاج گشتاسبی / بدین یاره و تخت لهراسبی؟ (فردوسی۲: ۱۶۷۶)،. توضیح بیشتر ...
- یارا: جز زُهره که را زَهره که بوسد پایش؟ / جز یاره که را «یاره» که بوسد دستش؟ (مهستی: مجمعالفرس: یاره)،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی
یاره در فارسی به انگلیسی
- Bracelet
نام های ایرانی
یاره در نام های ایرانی
- پسرانه، یارا، قدرت
فرهنگ فارسی هوشیار
یاره در فرهنگ فارسی هوشیار
- توانائی، قوت و قدرت، توان، تاب
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید