معنی یاررس

یاررس
معادل ابجد

یاررس در معادل ابجد

یاررس
  • 471
حل جدول

یاررس در حل جدول

لغت نامه دهخدا

یاررس در لغت نامه دهخدا

  • یاررس. [یارْ رَ] (نف مرکب) مددکار و یاری دهنده. (برهان). صاحب آنندراج گوید، معنی ترکیبی آن من حیث القیاس رسنده ٔ به یار صحیح میشود که عبارت از ممد و معاون باشد لیکن به معنی مصدری مستعمل است یعنی یاررسی که عبارت از مدد و معونت باشد. حکیم فردوسی گوید:
    بهرحال خواهند ازو یاررس
    که او را جهاندار یار است و بس.
    (از آنندراج).
    و صاحب انجمن آرا به معنی مددکار و یاری کننده آورده با استشهاد به شعر فردوسی. و صاحب فرهنگ رشیدی، یاررس را به معنی مصدری مددکاری و یاری آورده و به شعر فردوسی استشهاد جسته است. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

یاررس در فرهنگ عمید

  • یاری، مدد: به‌هرحال خواهند از او یاررس / که او را جهان‌دار یار است و بس (فردوسی: لغت‌نامه: یاررس)،
    (صفت) کسی که به یار و دوست خود رسیدگی و کمک بکند، یاری‌دهنده، مددکار، یاری‌رس،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

یاررس در فرهنگ فارسی هوشیار

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
قافیه