معنی یاررس
فرهنگ عمید
لغت نامه دهخدا
یاررس. [یارْ رَ] (نف مرکب) مددکار و یاری دهنده. (برهان). صاحب آنندراج گوید، معنی ترکیبی آن من حیث القیاس رسنده ٔ به یار صحیح میشود که عبارت از ممد و معاون باشد لیکن به معنی مصدری مستعمل است یعنی یاررسی که عبارت از مدد و معونت باشد. حکیم فردوسی گوید:
بهرحال خواهند ازو یاررس
که او را جهاندار یار است و بس.
(از آنندراج).
و صاحب انجمن آرا به معنی مددکار و یاری کننده آورده با استشهاد به شعر فردوسی... و صاحب فرهنگ رشیدی، یاررس را به معنی مصدری مددکاری و یاری آورده و به شعر فردوسی استشهاد جسته است.
حل جدول
مددکار
یاررس، ظهیر
مددکار
یاررس ، ظهیر
مددکار
کمک رسان
یاررس
مددرسان و معاضد
یاررس
کمک کننده
یاررس
مددکار
یاررس
یاررس، ظهیر
یاریگر, یاررس, یاور, خادم، یاری دهنده، حامی، دستگیر، پشتیبان, پشتیبان، دستیار، یاریگر، یاری دهنده
عادل و مددکار مظلومان
پشتیبان، پیشکار، حامی، دستگیر، یاررس، دادگر
فرهنگ فارسی هوشیار
مددکار و یاری دهنده
معادل ابجد
471