معنی یائس
لغت نامه دهخدا
یائس. [ءِ] (ع ص) ناامید. نومید. (منتهی الارب). || زن عقیم و نازا. (از اقرب الموارد).
حل جدول
مرد نومید
نازا و یائس
عقیم
ناامید و سرگردان
یائس
عقیم و نازا
یائس
مرد نومید
یائس
نومید
یائس
ناامید
یائس
عقیم ونازا
یائس
فرهنگ فارسی آزاد
یائِس، بی امید، مأیوس (جمع: یوُؤس)، ایضاً: زنی که دیگر عادت ماهیانه نشود، زن عقیم،
مترادف و متضاد زبان فارسی
یائسه، بیحیض، عقیم، مایوس، ناامید، نومید
عربی به فارسی
سرگردان , بیچاره , درمانده , بی کس , متروک , نومید
فرهنگ فارسی هوشیار
ناامید، نومید، زن عقیم و نازا
معادل ابجد
71