معنی گوشخراش
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Blatant, Discordant, Earsplitting, Grating, Harsh, Jangle, Loud, Raspy, Raucous, Rugged, Shrill, Stentorian, Strident
فرهنگ عمید
ویژگی صدای گوشخراش و ناخوشایند،
[مجاز] دارای صدای گوشخراش، بدصدا. δ برگرفته از قرآن کریم: اِنَّ اَنکَرَالاَصواتِ لَصَوتُ الحَمیر (لقمان: ۱۹)،
خرخر
صدای ناصاف و گوشخراش، مثل صدایی که از کشیدن یک تکهسنگ آهن یا چوب بر روی چیز دیگر بلند شود،
خراش
اثری که از ناخن یا آلتی نوکتیز بر روی چیزی پیدا میشود،
زخم کوچک و سطحی بر روی پوست،
(صفت) [قدیمی، مجاز] هرچیز بیفایده و دورریختنی،
(بن مضارعِ خراشیدن) = خراشیدن
خراشنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آسمانخراش، جگرخراش، دلخراش، گوشخراش،
معادل ابجد
1427