معنی گوشه‌نشینی

حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

گوشه‌نشینی

اعتکاف، انزوا، تنهایی، خلوت، عزلت، گوشه‌گیری، گوشه‌گیری


گوشه‌گیری

اعتزال، اعتکاف، انزوا، زاویه‌نشینی، عزلت، گوشه‌نشینی


اعتکاف

اعتزال، خلوت، زاویه‌نشینی، عزلت، عزلت‌گزینی، گوشه‌گیری، گوشه‌نشینی

فرهنگ عمید

گوشه گزینی

گوشه‌گیری، گوشه‌نشینی،


درویشی

تهیدستی، فقر،
گوشه‌نشینی،
تصوف،


انزوا

گوشه‌گرفتن، گوشه‌گیر شدن، کناره‌گیری کردن، گوشه‌نشینی،


کناره گیری

کناره‌جویی، گوشه‌نشینی،
دست برداشتن از کاری،


عزلت

گوشه‌نشینی، خانه‌نشینی، دوری و کناره‌گیری از مردم،
* عزلت گزیدن: (مصدر لازم) گوشه گرفتن، گوشه‌نشینی اختیار کردن، ترک مراوده با مردم کردن،

معادل ابجد

گوشه‌نشینی

751

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری