معنی گلچهره
لغت نامه دهخدا
گلچهره. [گ ُ چ ِ رَ / رِ] (اِخ) نام معشوقه ٔشخصی است که اورنگ نام داشته. (برهان):
رخ گلچهره چون گلبرگ بشکفت
زمین بوسید وخدمت کرد و خوش خفت.
نظامی.
ورجوع به گلچهر شود. || (ص مرکب) ظریف. لطیف. نازک:
غلامان گلچهره ٔ دلربای
کمر بر کمر گرد تختش بپای.
نظامی.
و رجوع به گلچهر شود.
گردنه ٔ گلچهره
گردنه ٔ گلچهره. [گ َ دَ ن َ ی ِ گ ُ چ ِ رَ] (اِخ) گردنه ای است در راه شیراز به جهرم میان برم شور و برج سنگ طویله، واقع در 265000گزی شیراز.
فرهنگ فارسی هوشیار
آنکه چهره اش در لطافت و طراوت بگل ماند: غلامان گلچهره دلربای کمر بر کمر گرد تختش بپای. (نظامی)
فرهنگ پهلوی
زیبا، دارای چهرهای چون گل
حل جدول
فیلمی از وحید موسائیان
فیلمی با بازی هدایت هاشمی
گلچهره سجادیه
بازیگر فیلم هیوا
سیمرغ بلورین بازیگر نقش اول زن جشنواره فجر در سال 1375
بازیگر زن فیلم گلچهره
لادن مستوفی
میگرن، مزاحم نشوید، گلچهره
فیلمی با بازی هدایت هاشمی
فیلمی با بازی گلچهره سجادیه
ایستگاه، سفر عشق، دندان مار، گروهبان، رد پای گرگ، هبوط، آرایش مرگ، سرزمین خورشید، هیوا، زشت و زیبا، نگین، حوالی اتوبان
ایستگاه، سفر عشق، دندان مار، گروهبان، ردپای گرگ، هبوط، آرایش مرگ، سرزمین خورشید، هیوا، زشت و زیبا، نگین، حوالی اتوبان
تنهایی باد، خانه روشن، گوشواره، گلچهره
فیلمی از وحید موسائیان
مترادف و متضاد زبان فارسی
گلچهر، گلخد، گلرخ، گلرخسار، گلرو، گلعذار، لالهرخ، لالهرخسار، لالهرو، لالهعذار،
(متضاد) زردچهره، زردرو
نام های ایرانی
دخترانه، گلچهر، آن که چهره ای زیبا چون گل دارد، زیبا رو
معادل ابجد
263