معنی گراور
لغت نامه دهخدا
گراور. [گ ِ وُ] (فرانسوی، اِ) تصویر چیز کنده شده وحکاکی شده. شکل کنده شده. صورت کلیشه شده. نقش. رسم.
گراور کردن
گراور کردن. [گ ِ وُ ک َ دَ] (مص مرکب) قالب تصویر ساختن. گراور ساختن. رجوع به گراور شود.
فارسی به ترکی
gravür
فرهنگ فارسی هوشیار
رخشند ساز ساختن گراور و کلیشه، (اسم) محل ساختن گراور و کلیشه.
گراور
عکس که با دستگاه مخصوص در روی فلز مخصوص عکسبرداری شود جهت چاپ روی کاغذ
گراور ساز
رخشند ساز (صفت) آنکه گراور و کلیشه سازد.
گراور کردن
(مصدر) تهیه کردن گراور از نقشی.
گراور ساختن
رخشند ساختن (مصدر) تهیه کردن گراور از نقشی.
فرهنگ عمید
فلزی مسطح از آلیاژ روی که به روشی شبیه چاپ عکس، تصویر مورد نظر را بر روی آن حک میکنند،
[مجاز] تصویری که با این روش بر روی کاغذ چاپ شده است،
فرهنگ معین
قطعه فلزی که برای چاپ تصویر یا دستخط در چاپ مسطح به کار می رود و نخست نوشته یا تصویر را به طریقه ای شبیه چاپ عکس بر روی این قطعه فلز ثبت می کنند، عکس چاپ شده در یک متن. [خوانش: (گِ وُ) [فر.] (اِ.)]
حل جدول
فارسی به انگلیسی
معادل ابجد
427