معنی کژ
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
نادرست، کج، ابریشم کم قیمت. [خوانش: (کَ) (اِ.)]
فرهنگ عمید
حل جدول
پیله ابریشم، بیخ درخت، کج و منحرف
کج و منحرف
بیخ درخت
پیله ابریشم
پیله ابریشم، بیخ درخت، کج، منحرف
مترادف و متضاد زبان فارسی
اریب، خمیده، کج، مایل، ناراست، کژراه، منحرف، ابریشم، غژ،
(متضاد) راست، مستقیم
فارسی به انگلیسی
Bent, Circuitous, Crooked, Diagonal, Silk
فرهنگ فارسی هوشیار
بمعنی کج است که نقیض راست است، خمیده
معادل ابجد
1020