معنی کسا
لغت نامه دهخدا
کسا. [ک ِ] (ع اِ) گلیم و پلاس را گویند. (برهان). گلیم. (دهار). گلیم که آن را پوشند. (غیاث اللغات). کساء. رجوع به کساء شود:
گر بخواب اندر کسائی دیدی این دیبای من
سوده کردی شرم و خجلت مر کسائی را کسا.
ناصرخسرو.
پیش کف راد تست از غایت جود و سخا
در شبه، دیبا رکو، اکسون کسا، اطلس گلیم.
سوزنی.
حدیث کسا
حدیث کسا. [ح َ ث ِ ک ِ] (اِخ) در خبر است که روزی حسنین و فاطمه علیهم السلام گلیمی بر خود پوشیده داشتند و امیرالمؤمنین علی علیه السلام چون به خانه درآمد نیز به زیر آن گلیم رفت و رسول اکرم که به دیدار دختر و داماد و دو سبط خویش بدانجا رفت نیز به زیر گلیم درآمد. در این وقت از ناحیه ٔ قدس به جبرئیل ندا رسید که من آسمانها وزمینها را جز برای این پنج تن فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها نیافریدم. جبرئیل هم استدعا کرد که ششم آن پنج تن باشد و به زیر آن گلیم شود، و اجازت یافت. این حدیث را برای استشفا بر سر بیماران روایت کنند.
حل جدول
از احادیث نبوی، لباس، مجد و بزرگی
حدیث معروف نبوی
از احادیث نبوی
از احادیث نبوی، لباس، مجد، بزرگی
ثقلین ، کسا
از احادیث نبوی
ثقلین، کسا
از احادیث نبوی
از احادیث نبوی، لباس، مجد و بزرگی
کسا
بزرگی
کسا
نام های ایرانی
پسرانه، عبای ضخیم
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ عمید
جامه، لباس،
عبا،
معادل ابجد
81