معنی کرن

لغت نامه دهخدا

کرن

کرن. [کْرُ / ک ُ رَ] (ص، اِ) اسبی را گویند که رنگ او میان زرد و بور باشد. (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (برهان). کرند. کرنگ. کرن. کرنگه. کرنده. کورنگ. (حاشیه ٔ برهان چ معین). رجوع به مترادفات کلمه شود. || رنگ میان زرد و بور. رنگ بین زرد و سرخ. || آنچه برنگ میان زرد و بور و یا میان زرد و سرخ باشد. (از فرهنگ فارسی معین). || در مجمل اللغه ذیل کلمه ٔ «زقی » بمعنی جغد آمده است و گوید الزقی، بانگ کردن کرن یعنی جغد.

کرن. [کْرُ / ک ُ رُ] (اِ) مسکوکی در اطریش معادل یک قران. (یادداشت مؤلف). || واحد پول سوئد و نروژ و دانمارک.

کرن. [ک ُ رَ] (اِخ) رودخانه ای است میان فارس و عراق منشعب از زاینده رود اصفهان که به شوشتر می آید و از آنجا به دریای عمان می ریزد. شادروان و سد قیصر روم بر آن است درشوشتر. (لغت محلی شوشتری خطی). رجوع به کرند شود.

فرهنگ عمید

کرن

کرند

حل جدول

فرهنگ معین

کرن

(کُ رَ) (اِ.) رنگ میان زرد و بور، رنگ بین سرخ و زرد.

فرهنگ فارسی هوشیار

کرن

‎ (اسم) رنگ میان زرد و بور رنگ بین سرخ و زرد، (صفت) آنچه برنگ مزبور باشد.


کپری کرن

انگلیسی از لاتینی کپر بز - و ‎- کرن شاخ شاخ بز نهازیکان

معادل ابجد

کرن

270

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری