معنی کاهو

فارسی به ترکی

خواص گیاهان دارویی

کاهو

کاهو تمیز کننده خون است کاهو بعلت داشتن آهن خونساز است ضد تورم است 4کاهو خواب آور و آرام بخش است کاهو ملین و ادرار آور است خوردن کاهو برای مالیخولیا مفید است کاهو زخم های مجاری ادرار و مثانه را درمان می کند اگر کاهو را با سکنجبین و یا سرکه بخورند اشتها آور است کاهو اثر ضد تشنج درد زنان شیدره اگر می خواهند که شیرشان زیاد شود باید کاهوی پخته بخورند ورم غدد لنفاوی را برطرف می کند اگر در خوردن کاهو افراط نکیند این گیاه بهیچوجه مضر نیست زیاده روی در خوردن کاهو باعث کم شدن قدرت جنسی، فراموشی و کم شدن حافظه، ضعف دید چشم و نفخ شکم میشود


تخم کاهو

تخم کاهو مخرب و خواب آور است خوردن تخم کاهو زکام را برطرف می کند تخم کاهو برای درد سینه مفید است خوردن تخم کاهو برای دستگاه ادراری نافع است و آنهائیکه قطره قطره ادرار می کنند باید تخم کاهو بخورند
(در حدود 10 گرم روزانه) تا این مرض برطرف شود. اگر در خوردن کاهو افراط نکیند این گیاه بهیچوجه مضر نیست زیاده روی در خوردن کاهو باعث کم شدن قدرت جنسی، فراموشی و کم شدن حافظه، ضعف دید چشم و نفخ شکم میشود.برای برطرف کردن این عوارض می توان کاهو را با نعناع، کرفس و زیره میل کرد.

فارسی به آلمانی

کاهو

Grüner salat (m), Kopfsalat (m)

تعبیر خواب

کاهو


۱ـ دیدن کاهوهای پربرگ و سبز در خواب، علامت آن است که پس از سردر گمی و پریشانی به ثروت و منفعت دست خواهید یافت.

۲ـ خوردن کاهو در خواب، نشانه آن است که در اثر ابتلا به بیماری از دوست خود جدا خواهید شد.

۳ـ اگر زنی خواب ببیند کاهو می کارد، علامت آن است که به زودی بیمار خواهد شد.

۴ـ جمع آوری کاهو در خواب، علامت آن است که حساسیت و حسادت فطری موجب درد و اندوه شما می گردد

۵ـ خرید کاهو در خواب، علامت آن است که به طرف انحطاط اخلاقی خود گام خواهید گذاشت.
- آنلی بیتون

دیدن کاهو در خواب نشان فرح و خرمی است و خوردن آن کامیابی و تمتع به شرطی که شیرین باشد. کاهویی که به دهان تلخ بیاید یا مزه نامطبوع داشته باشد کسالت و رنج است. چنانچه در خواب ببینید کاهو را با سکنجبین شیرین می خورید نیکو است ولی سکنجبین اگر به ترشی بزند یا خوردن کاهو با سرکه نشان ادبا و بدبختی و غم و رنج است. اگر ببیننده خواب ببیند مزرعه ای کاهو دارد خواب او می گوید نیکی می کند و مردم از رادمردی و سخای او بهره مند می شوند. درو و جمع آوری کاهو خوب است ولی اگر نفروشید بهتر از این است که بفروشید. چنانچه جمع آوری کاهو به نیت دادن به دیگری باشد انعمام و دستگیری است. - منوچهر مطیعی تهرانی

فرهنگ فارسی هوشیار

کاهو

(اسم) گیاهی است از تیره مرکبان که یکساله است ولی دارای برخی انواع دو ساله و پایا نیز میباشد. در ساقه و برگ این گیاه شیرابه سفید رنگی جریان دارد. انواع خود روی آن در مناطق معتدله کره زمین بفراوانی میروید ولی بعلت کشت های متوالی این گیاه بمنظور استفاده از تغذیه برگها و ساقه آن نژاد های متعددی بدست آورده اند. شیرابه کاهو پس از خروج تدریجا برنگ زرد و قهوه یی در میاید. در شیرابه گیاه مزبور بمقدار کم کائوچو و مقدار بسیار کمی نیز هیوسیامین موجود است. شیرابه مستخرج از انساج کاهو پس از سفت شدن در پزشکی بنام کتو کاریم موسوم میشود که سابقا آنرا بعنوان یک خواب آور ضعیف و مسکن سرفه و کاهنده تحریکات عصبی توصیه میکردند و بعوه مصرف آن در رفع سین منی و روماتیسم نیز توصیه شده است. از تبخیر شیرابه حاصل از انساج کاهو نیز عصاره ای بنام تریداس حاصل میگردد که اثر مسکن و خواب آور دارد. کاهوی معمولی که یکی از نژاد های تربیت شده کاهو است بوسیله بذر زیاد میشود و دارای اقسام مختلف است از قبیل کاهوی پیچ کاهوی تابستانه و کاهوی زمستانه خس کاهوی معمولی. یا کاهوی پیچ. یکی از گونه های کاهو که برگها یش حول ساقه می پیچند و از انواع مرغوب کاهو میباشد. یا کاهوی خرگوش. کاهوی وحشی یا کاهوی در یایی. یگی از گونه های آلگهای سبز که از تیره ولواسه میباشد. این گیاه آبزی است و برخی گونه هایش در آب شیرین و برخی در آب دریا میزیند. وجه تسمیه این آلگ بدان جهت است که برگها یش شبی کاهو دارد و نیز و مانند کاهو در ساد یا در اغذیه پخته خورده میشود خس بحری. یا کاهوی فرنگی یکی از گونه های کاهو که شبیه کاهوی پیچ ولی دارای ساقه های کوتاه است و برگها یش سبز مایل بسفید است. شکل بوته کاهوی فرنگی شبیه کلم برگها ی کوچک و کروی است. توضیح } کاهوی فرنگی { در عهد ناصر الدین شاه قاجار (نیمه دوم قرن. 13 ه. ) وارد ایران شد و متداول گردید (الماثر و اثار) یا کاهوی وحشی. یا کاهوی معمولی. گونه خود روی کاهو خس الزیت کاهوی خود رو کاهوی خرگوش.

لغت نامه دهخدا

کاهو

کاهو. (اِ) کوک. طبری کهوک، مازندرانی کنونی کهو و کاهیر گیلکی کهو و آن یکی از انواع تیره ٔ کاسنی است. (از حاشیه ٔ برهان چ معین). نام تره ای است که خورند و به عربی خس گویند. (برهان). و آن را کوک نیز گویند و بسیار خوردن آن خواب آورد. (آنندراج). || جنازه عموماً و جنازه ٔ گبران را گویند خصوصاً و آن تابوتی است که مرده را در آن گذارند و بجانب قبر برند. (برهان):
ببردند بسیار کاهو و تخت
نهادند بر تخت دیبا و رخت.
فردوسی.
رجوع به کاهو کب شود.

کاهو. (اِخ) دهی است از بخش طرقبه ٔ شهرستان مشهد که سکنه ٔ آن 2242 تن، آب آن از رودخانه و محصول عمده اش غله و بنشن و میوه و ابریشم است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

فرهنگ معین

کاهو

(اِ.) گیاهی از تیره مرکبان با برگهای سبز و درشت قابل خوردن.

فرهنگ عمید

کاهو

گیاهی یک‌ساله با برگ‌های سبز و پهن که به‌صورت خام خورده می‌شود،

حل جدول

کاهو

بادر

فارسی به انگلیسی

کاهو

Romaine

فارسی به عربی

کالری خوراکی ها

کاهو

100گرم 17 کالری

۱۰۰گرم ۱۷ کالری

فارسی به ایتالیایی

کاهو

lattuga

معادل ابجد

کاهو

32

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری