معنی کامروا

کامروا
معادل ابجد

کامروا در معادل ابجد

کامروا
  • 268
حل جدول

کامروا در حل جدول

  • خوشبخت، سعادتمند
مترادف و متضاد زبان فارسی

کامروا در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • بختیار، شادکام، کامجو، کامران، کامکار، کامیاب، موفق،
    (متضاد) ناکام، نامراد. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

کامروا در فرهنگ معین

  • (رَ) (ص مر.) برخوردار، متمتع.
لغت نامه دهخدا

کامروا در لغت نامه دهخدا

  • کامروا. [رَ] (ص مرکب) کسی که هرچه بخواهد برایش مهیا شود. (فرهنگ نظام). مقابل کام کش. (از آنندراج). برخورنده و متمتع. (ناظم الاطباء). کامیاب. کامران. نیکبخت. پیروز:
    خجسته بادت و فرخنده و مبارک باد
    نواز و خلعت و تشریف شاه کامروا.
    ؟
    خدایگان جهان شادکام و کامروا
    کمینه چاکر بر درگهش دو صدهوشنگ.
    فرخی.
    دل من چون رعیتی است مطیع
    عشق چون پادشاه کامرواست.
    فرخی.
    بدولت و سپه و ملک خویش کامروا
    ز نعمت و ز تن و جان خویش برخوردار. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

کامروا در فرهنگ عمید

  • کسی که به مراد و مقصود خود رسیده، کسی که به‌ کام دل زندگی کند، کامیاب، خوشبخت،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

کامروا در فارسی به انگلیسی

نام های ایرانی

کامروا در نام های ایرانی

  • پسرانه، آن که خواسته و آرزویش رسیده است، موفق
فرهنگ فارسی هوشیار

کامروا در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (صفت) کسی که بمراد و مقصود رسیده آنکه بکام دل زندگی کند کامیاب مقابل نا کام: } نا کسان پیشگاه و کامروا فاضن دور مانده وین عجب است ‎. { (جامع الحکمتین)، عیاش. توضیح بیشتر ...
فرهنگ پهلوی

کامروا در فرهنگ پهلوی

واژه پیشنهادی

کامروا در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید