کامروا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(رَ) (ص مر.) برخوردار، متمتع.
فرهنگ عمید
کسی که به مراد و مقصود خود رسیده، کسی که به کام دل زندگی کند، کامیاب، خوشبخت،
حل جدول
خوشبخت، سعادتمند
مترادف و متضاد زبان فارسی
بختیار، شادکام، کامجو، کامران، کامکار، کامیاب، موفق،
(متضاد) ناکام، نامراد
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) کسی که بمراد و مقصود رسیده آنکه بکام دل زندگی کند کامیاب مقابل نا کام: } نا کسان پیشگاه و کامروا فاضن دور مانده وین عجب است . { (جامع الحکمتین)، عیاش.
فرهنگ پهلوی
خوشبخت، خرسند
پیشنهادات کاربران
شادکام
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.