معنی کاغذ
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(غَ) [از چی.] (اِ.) ورقه نازک، خم پذیر و مسطحی که معمولاً از خمیر الیاف گیاهی ساخته می شود و غالباً بر آن چیز نویسند یا چاپ کنند.، ~سیاه کردن کنایه از: نویسندگی کردن، نوشتن (حالت تحقیر).،~پاره کاغذی که محتوی آن فاقد ارزش است.
فرهنگ عمید
مادهای که از چوب بعضی گیاهان بهصورت ورقههای نازک ساخته میشود و برای نوشتن، نقاشی، و مانند آن به کار میرود،
[مجاز] نامه،
[مجاز] هرنوع سند یا تعهد مکتوب: کاغذ دادهبوده که دیگر در کارهای انجمن شرکت نکند،
هر نوع ورقۀ نازک: ورقهٴ آلومینیم،
* کاغذ ابری: نوعی کاغذ که بر یک روی آن نقشی شبیه ابرهای بریده چاپ میکنند،
* کاغذ پرزین: [قدیمی] کاغذ پرزدار که قلم روی آن گیر کند،
* کاغذ خانبالغی: [قدیمی] نوعی کاغذ مرغوب که در خانبالغ (نام قدیم پکن) میساختند، کاغذ چینی، ورق صینی، قرطاس صینی،
حل جدول
قرطاس
مترادف و متضاد زبان فارسی
قرطاس، منشور، عریضه، مراسله، مرقومه، نامه، نوشته
فارسی به انگلیسی
Paper
فارسی به ترکی
kâğıt
فارسی به عربی
ورقه
تعبیر خواب
اگر کسی بیند کاغذ سفید و پاکیزه داشت، دلیل که به قدر آن مال یابد. اگر بیند کاغذ او در آب افتاد یا بسوخت، دلیل نقصان مال است.
- محمد بن سیرین
اگر در خواب دید کاغذ بسیار داشت، دلیل که در علم و فضل شهرت کند.
- جابر مغربی
دیدن کاغذ در خواب بر سه وجه است.
اول: مال حلال.
دوم: کسب و معیشت (کسب معاش).
سوم: کام یافتن (کامیابی). - امام جعفر صادق علیه السلام
فرهنگ فارسی هوشیار
ورقه ای که بر آن چیزی نویسند و ساخته شده از چوب و کاه و لته می باشد
فارسی به ایتالیایی
carta
فارسی به آلمانی
Papier (n)
واژه پیشنهادی
قرطاس
معادل ابجد
1721