معنی کاترین

نام های ایرانی

کاترین

دخترانه، پاک، بی آلایش

حل جدول

کاترین

ملکه روسیه در سده هجدهم ملقب به ملکه برفی


کاترین هپبورن

برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن در سال 1933 میلادی

برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن در سال 1967 میلادی


کاترین بیگلو

برنده جایزه اسکار بهترین کارگردانی در سال 2009 میلادی

کارگردان فیلم قفسه درد

لغت نامه دهخدا

کاترین پار

کاترین پار.[ت ِ] (اِخ) ملکه ٔ انگلستان. ششمین و آخرین زن هانری هشتم (1512- 1548).


دیر کاترین

دیر کاترین.[دَ رِ] (اِخ) در صحرای سینا و در همان محلی که خداوند با موسی تکلم نمود قرار دارد و محل سکونت راهبان روم ارتودکس است. در قرن ششم میلادی «یوستینان » این دیر را بنام همسر خود «تئودورا» بنا نمود و در قرن نهم میلادی چون جسد کاترین مقدس به آنجا نقل گردید بنام وی خوانده شد. (از الموسوعه العربیه المیسره).


کاترین هوارد

کاترین هوارد. [ت ِهَُ] (اِخ) پنجمین زن هانری هشتم که او را طلاق گفت تا با «آن دُکَلِو» ازدواج کند. وی به سال 1522 م. تولد یافت و بسال 1541 برتخت سلطنت جلوس کرد و بسال 1542 او را گردن زدند.


کاترین اول

کاترین اول. [ن ِ اَوْ وَ] (اِخ) امپراطریس روسیه و زن پطر کبیر و جانشین او. آلبرماله در تاریخ خود نویسد: «پطرکبیر برای اینکه مبادا پسر فرزند مقتولش آلکسیس وارث سلطنت بشود در سال 1721 م. اصول و رسوم مربوطه ٔ به وراثت تاج و تخت را ملغی کرده اعلام نمود که من بعد تعیین ولیعهد بمیل خود تسار است و در این انتخاب تابع هیچ سابقه و رسمی نخواهد بود، لکن مرگ مجال نداد که جانشین خود را معین کند. زنش کاترین بمدد منچیکوف که سابقاً کاترین رختشوی خانه ٔ او بود به هر یک از افراد قراولان خاصه سی روبل رشوه داده و بکمک آنها امپراطریس یا ملکه ٔ روسیه شد. تا سال 1762 تقریباً هر وقت تغییر در سلطنت رخ میداد به همین روش بود و تا 27سال قانون جانشینی تسار و وراثت تخت و تاج عبارت بود از زور و رشوه و در وصف این احوال یکی از سفرای فرانسه مقیم روسیه چه درست گفته است: «اینجا مالک الرقاب کسی است که یا سرنیزه یا زرناب یا انباری پر از عرق دارد» دوره ٔ فرمانروائی کاترین شش ماه بود، پس از او تاج سلطنت به پسر آلکسیس موسوم به پطر ثانی رسید (1727- 1730) که دوازده سال بیش نداشت و منچیکوف میخواست او را داماد خود سازد اما منچیکوف مغضوب و به سیبریه تبعید گردید...» (تاریخ قرن هیجدهم و انقلاب کبیر تألیف آلبرماله ترجمه ٔ رشید یاسمی ص 91- 92).


کاترین دوم

کاترین دوم. [ت ِ ن ِ دُوْ وُ] (اِخ) ملقب بکبیر. آلبرماله در تاریخ خود نویسد: «پطر سوم شش ماه پادشاهی کرد. زنی داشت به نام کاترین که بر حسب عدم تجانس فطری و به علت برتری فکر و هوشش پطر او را دوست نمیداشت و اهانت و خواری بسیار براو وارد میکرد و در ملاء عام او را نافهم و بی شعور خطاب میکرد و میگفت روزی کاترین را از نزد خود رانده و محبوبه ٔ روسی خویش را بمقام او ارتقاء خواهد داد ویکی از سفرای فرانسه راجع به محبوبه ٔ مذکوره نوشته است که «این زن به یکی از خدمتکاران مهمانخانه ٔ پست شباهت دارد». کاترین با چندتن از صاحبمنصبان مخصوصاًسه برادر موسوم به اُرلف همدست شده روز 9 ژوئیه ٔ 1762 م. صبح بسیار زودی که پطر از پطرزبورگ خارج و در یکی از قصور اطراف ساکن بود، افواج گارد را حرکت دادو به نیروی آنها خود را امپراطریس خواند. پطر که ناگهان چنین ضربت هولناکی خورد بکلی خود را باخته و مقاومت چندانی نکرد، از جائی که بود در کشتی نشسته رو به شهر سن پطرزبورک نهاد. چون میخواست قدم به خشکی گذارده وارد ارگ شود قراولی فریاد برآورد: «سیاهی کیستی ؟» پطر جواب داد: «امپراطور است » قراول گفت: «امپراطوری در کار نیست به دریا برگرد!» پطر اطاعت نمود. پس از آن به کاترین پیشنهاد کرد که سلطنت روسیه را تقسیم کنند، کاترین جوابی نداد و (پطر) مجبور شد استعفاء بدهد یا بقول فردریک دوم «مثل طفلی که او را بخوابگاه میفرستند» سر به زیر افکنده رو به بستر نهد، چهار روز بعد خبر مرگش منتشر شد و علت آن را قسمی از قولنج بواسیر که عوارض آن متوجه دماغ گردیده » ذکر کردند و در حقیقت اعوان کاترین او را زهر داده بودند.
کاترین دوم: کاترین دوم در سی وسه سالگی به پادشاهی رسید و سی و سه سال هم سلطنت راند (9 ژوئیه ٔ 1762- 17 نوامبر 1796) هوشی سرشار و جسارت و عزمی بکمال و حرص و جاه طلبی فوق العاده داشت. در اوقاتی که ملکه الیزابت حیات داشت و کاترین زن ولیعهد بود به خیال سلطنت افتاد و بسفیر انگلستان چنین میگفت: «من مصمم شده ام یا بمیرم یا بسلطنت برسم » پس جد بلیغ میکرد که نسب آلمانیش را مستور داشته خود را محبوب القلوب روسها کند. عاقبت بمقصود نایل شد و این زن آلمانی از تمام ملکه های روسیه روسی تر گردید.
کاترین در زندگانی بسیار ساده بود، غالباً محض اینکه زن خدمتکار را صبح زوداز خواب بیدار نکند خود چراغ را روشن میساخت. هیچوقت از خاطر نمی برد که هنگام دخول به روسیه از خانم های درجه ٔ ادنی و مبتلا به فقر و فاقه بوده است و اظهار خضوع و فروتنی کامل میکرد، از این جهت ملازمانی که درخدمتش محرمیت داشتند بشوق هرچه تمامتر به او خدمت میکردند و فدائی او محسوب میشدند. کاترین معلومات کافیه داشت چون یکنفر زن فرانسوی بنام کاردِل او را تربیت کرده بود با ادبیات فرانسه مأنوس و به نویسندگان فرانسه عاشق بود. در لیاقت حکمرانی هم از هیچیک از معاصرین خود مثل فردریک دوم و ماری ترز و ژوزف دوم عقب نمیماند. گاهی در روز پانزده ساعت کار میکرد و در تمام مدت سلطنتش بقول یکی از شعرای روسیه «دیده بانی بود که هیچوقت عوض نمیشد» یعنی در کارها چنان مراقبت داشت که لمحه ای فارغ ازدیدبانی نمیگردید. در عزم و ثبات نظیر پطر کبیر بودو بعلاوه در خویشتن داری و وقار به حدی مهارت و قدرت داشت که زیردستان را نیز به احترام اوامر و تقلید حفاظ و وقار خود وادار میکرد. نومیدی و یأس در او راه نمی یافت و حتی در مقابل عظیمترین مخاطرات و سخت ترین شکست ها چنان ثبات و امیدی نشان میداد که اتباع مرددخود را هم دلیر و مصمم ساخته و نایل بفتح و فیروزی میکرد.
فن تبلیغ و کسب شهرت: کاترین مثل بازیگران تئاتر در نمایش کارهای خود مهارت داشت، مثلاً محض آنکه صیت قدرت و عظمت خود را در اقصای ممالک فرنگستان منتشر سازد پانزده سال مرتباً با ولتر مکاتبه مینمود (1763- 1778 م.) و از این نویسنده ٔ معروف تمجید فراوان میکرد و قیمت رسالاتی که در حق او می نوشت به اضعاف میپرداخت و چون خبر یافت که دیدرو از نویسندگان فرانسه تنگدست شده است محض مساعدت به او کتابخانه اش را خریداری کرد مشروط بر اینکه کتب مزبور در پاریس بماند و دیدرو کماکان متحفظ آن بوده و از طرف امپراطریس وظیفه ٔ کتابداری را منظماً دریافت بدارد، و دالامبر نویسنده ٔ فرانسوی را نیز مربی پسر خود پول اوّل قرار داد و به این وسیله تمام فلاسفه ٔ فرانسه را که آن وقت مجرای نشر شهرت و تبلیغات محسوب میشدند طرفدار خویش ساخت و واقعاً فلاسفه ٔ مزبور نیز اجر کاترین را ضایع نکردند و بخوبی او را پاداش دادند.
کاترین در سالهای اول سلطنت خود (1767) هیئتی مرکب از ششصدنفر نماینده ٔ جمیع طبقات و اصناف روسیه فراهم آورد و تشکیل این هیئت را اهمیت بسیار داده در عالم مشهورنمود. دستور این هیئت تهیه ٔ قانونی مبتنی بر اصول آزادی و حریت مذهبی و مساوات اجتماعی بود که فلاسفه و مؤلفین دایره المعارف فرانسه مبلغ و ناشر آن محسوب میشدند. کاترین شخصاً مقدمه ای بر این قانون نوشته بود بنام «دستور» که مطالبش مأخوذ از کلمات مونتسکیو فرانسوی و بکاریا ایطالیائی بود، مثلاً این عبارت «ملت برای سلطان نیست بلکه سلطان برای خدمت او است، مساوات افراد ملت یعنی مطیع بودن به قانون واحد».
یکی از روسهائی که طرفدار حکومت قدیمه بود میگفت: «این عبارت حصارهای بلند را از پای می افکند!» در فرانسه انتشار «دستور» کاترین ممنوع شد. این هیئت دو سال دوام یافت و چون متن دستور امپراطوریس را در مجلس قرائت کردند همگی از فرط رقت و شوق به گریه افتادند. آن انجمن دویست بار جلسه ٔ رسمی تشکیل داد و درهر باب مباحثات طویل کرد لکن تصمیمی نگرفت. سفرای فرانسه و انگلستان بدون اینکه صراحهً بر زبان بیاورنداین هیئت را فیمابین خود انجمن بازیگران و مجمع شوخی و تقلید مینامیدند. لکن وُلتر و مؤلفین دایره المعارف فرانسه که ظاهر امور را میدیدند کاترین را ستایش نموده وی را سمیرامیس شمال و شهریار آزادی خواه بزرگوار میخواندند.
رعایا و شورش پوگاچف: اما در نفس الامر عهد سلطنت کاترین برای رعیت موجب مزید بدبختی و سنگینی بار اسارت شد و کار رعیت به بندگی و بردگی کشید. مثلا دهقانان را از حق تظلم مستقیم به پادشاه محروم داشتند یعنی مردم دهات حق نداشتند در مقابل ظلم و جور ارباب و ملاکین خود شکایتی به پادشاه بکنند و مالکین را حق دادند که بلاشرط و بلاحد هر قسم سخره و بیگاری که بخواهند از رعیت بگیرند و آنان را مثل حیوانات بفروشند و از زمین و زراعت خود دور سازند و بموجب فرمانهای کاترین خرید و فروش رعیت چنان مرسوم شد که در جراید اعلان میکردند. مثلا در 1798 روزنامه ٔ سن پطرزبورگ این اعلان را منتشر ساخت: «یکنفر سامانی و یک رأس گاو اصیل بفروش میرسد» شورش رعایا که از سنه ٔ 1771 تا 1773 بالا گرفت و مشرق روسیه را بر هم زد و نزدیک بود منجر به انقلاب عمومی بشود و در نتیجه فقر و بدبختی طبقه موجیک بظهور پیوست. دامن زن این اغتشاش یکی از قزاقهای فراری بود پوگاچف نام که میگفت من پطر سوم هستم که از چنگ جلاد رها شده و به این نواحی آمده ام.پوگاچف از ناحیه ٔ اورال طلوع کرد و در اطراف رود ولگا قریب پنج سال با سپاه روس مقاومت نمود. رعیت آن نواحی با او یار شدند و بمدد او برخاستند. پوگاچف قسمتی از قشون دولت را مغلوب ساخت و شهر قازان را متصرف شده به باد غارت داد و ملاکین را بدار آویخت و هرجا گذشت حکومت ملی تأسیس نمود. وقتی چنان قوت گرفت که میترسیدند به مسکو حمله بیاورد و بنابر حسابی که کرده بودند اگر پوگاچف به آن حدود می آمد صدهزار رعیت بمدد او برمیخاست. عاقبت همراهان پوگاچف خیانت کردند و او را تسلیم نمودند. مأمورین دولت او را به سن پطرزبورگ آورده بمجازات رسانیدند.
حکومت داخلی: مهمترین کار کاترین تنظیم ادارات کشوری و قضائی بود. مملکت را به پنجاه ایالت تقسیم کرد و این تقسیم تا زمان ما برقرار ماند. در روسیه مثل انگلستان امور قضائی و اداری مخلوط و مشتبه بود. کاترین وظایف هر قسمت را جدا و معین کرد و بمأمورین مخصوص سپرد (1775).
کاترین در مورد تشکیلات قضائی اصول مساوات و عدالتی را که اظهار میکرد فراموش نمود و برای هر طبقه از طبقات مردم محاکم خاصی تشکیل داد مثلا نجبا و توانگران و رعایای آزاد هر یک محکمه ٔ ممتاز و مخصوص داشتند، اما برای رعایای زرخرید بهیچوجه محکمه ای تعیین نشد.
استعمار: از کارهای درخشان و پر فایده ٔ کاترین مسکون کردن ولایات خالی السکنه ٔ روسیه بود کاترین نیز بشیوه ٔ امرای پروس اتباع ممالک خارجه را دعوت نموده و در ایالات جنوبی مثل اوکرن و ولگا جای میداد. مأمورین موظف دائمی از طرف کاترین در آلمان بدعوت مردم اشتغال داشتند و هزار هزار مردمان زارع و صنعت پیشه را بروسیه کوچ میدادند. این مهاجرین که بخرج دولت مسافرت کرده وارد خاک روسیه میشدند هر یک خانه و باغی و دوابی چند و اسباب و ابزار کشت و زرع مییافتند. پس از ده سال توقف خانه و باغ ملک طلق آنها میشد و در سال اول ورود کمک خرج روزنه ای که معاش آنها را تأمین کند از دولت دریافت میکردند. به این ترتیب قریب دویست شهر و قصبه در جنوب روسیه آباد شد. مدیر امور مربوطه بمهاجرت پوتامکین نام داشت که از محارم و محبوبان کاترین محسوب میشد و بعد از پوتامکین مقربان و محارم ملکه سمت رسمیت یافتند و اشغال رسمی مملکتی بعهده ٔ آنان محول شد. چنانکه در دربار لوی پانزدهم زنان مقرب و محبوب پادشاه زمامدار امور گشتند. پوتامکین که از دودمانی نجیب بود در موقع طلوع انقلاب 1762 در فوج گارد درجه ٔ صاحبمنصبی جزء داشت. کاترین اورا ابتداء برتبه ٔ کنت سپس بمقام پرنسی رسانید و در اسرار خود محرم ساخت. افکار پوتامکین متشتت و بی انتظام بود لکن هوشی تند و قوه ٔ ابتکار و اختراعی فوق العاده داشت. پوتامکین قورخانه ٔ خرسون را در کنار رود دنیپر ساخت و شهر سباستوپول را در شبه جزیره ٔ کریمه بنا نهاد. وقتی که پوتامکین شروع بجلب مهاجرین کرددر تمام اراضی جنوبی روسیه دویست هزار نفر سکنه نبود و چون او در سال 1791 وفات نمود جمعیت آن نواحی بهشتصد هزار نفر رسید. سیاست خارجه: اهمیت و عظمت دوره ٔسلطنت کاترین در سیاست خارجه ٔ اوست. کاترین به متابعت پطر کبیر همت بر آن گماشت که روسیه را به اروپای غربی نزدیک کند. عثمانی ولهستان را که چون سدی سدید میان روسیه و اروپا حایل بودند از میان برداشته و مملکت را از طرف جنوب بدریای مدیترانه و از جانب مغرب به اطریش و آلمان برساند، همانطور که غلبه بر سوئد پطر کبیر را دارای «جلوخانی » مشرف بر بحر بالتیک ساخت در زمان کاترین دوم هم روسیه دارای «جلوخان » دیگر شد و پس از تجزیه ٔ دولت لهستان که میان پروس، اطریش وروس تقسیم گردید (1772- 1795) کاملاً با اروپای مرکزی ارتباط و اتصال یافت. اما در مقابل اقدامات کاترین در سمت جنوب و سرحدات عثمانی به نتیجه ٔ مهمی نرسید، میخواست عثمانی را هم مثل لهستان تجزیه کند و در اسلامبول دولتی یونانی تشکیل بدهد که سلطنتش با نوه ٔ دوم او باشد لکن موفق نشد چرا که دول معظمه که از سرعت ترقی و توسعه ٔ روس بیمناک بودند بالاتفاق در صدد جلوگیری او برآمدند. عاقبت کاترین دو جنگ بزرگ با عثمانیان کرد: یکی (از سال 1768- 1774) و دیگر (از سال 1788 تا 1792) و اگرچه نتوانست راهی بدریای مدیترانه باز کند اما شبه جزیره ٔ کریمه و تمام سواحل شمالی بحر سیاه را در قفقاز الی رود دنیپر بتصرف درآورد.
کاترین در سن 67 سالگی سکته کرد و مرگ او مصادف شد با 17 نوامبر 1796 که ناپلئون بناپارت بفتح معروف آرکول نایل آمد. در عهد سلطنت این ملکه روسیه از سمت جنوب و مغرب مالک اراضی وسیعه شد که جمعاً وسعت آن با خاک فرانسه برابر و جمعیتش قریب هفت میلیون بود. (تاریخ قرن هیجدهم و انقلاب کبیر فرانسه تألیف آلبرماله ترجمه ٔ رشید یاسمی صص 94- 101).


کاترین داراگون

کاترین داراگون. [ت ِ گ ُ] (اِخ) زن اول هانری هشتم، پادشاه انگلیس، که شوهر او پس از هیجده سال زناشوئی بر آن شد که او را طلاق گوید و آن بولین یکی از ندیمه های ملکه را بزنی بگیرد و در این باب موافقت پاپ را خواست ولی پاپ بدین کار رضا نداد. تصادمات ناشی از این امر یکی از علل اختلافات مذهبی در انگلیس گردید. وی مادر ماری تودر است (1485- 1536).

سخن بزرگان

کاترین پالسیفر

هیچ کس با برداشتن یک گام، راه رفتن نمی آموزد.


کاترین پندر

خدا را شکر کنید که نعمتها و موهبت هایش به دلیل بینش محدود ما متوقف نمی شود.


کاترین پاندر

یکی از بزرگترین اسرار عشق و محبت این است که بیاموزید چگونه آرمانها و اندیشه های ناهماهنگ را از ذهن خود بزدایید و همواره آرزویی کنید که صادقانه می خواهید، نه آنچه که فکر می کنید شاید بتوان به دست آورد.

درست اندیشیدن بزرگترین شکل رستگاری است و به تندرستی منجر می شود.

نوشتهای را که برخلاف توانگری و کامیابی است، نخوانید و جدی نگیرید.

خشم، غضب و گرایش به تسویه [=درست کردگی] حساب و گذاشتن حق دیگری کف دستش، همهی اینها روح خودتان را میفرساید.

عشق یعنی فراخواندن موهبت های جاودان زندگی.

معادل ابجد

کاترین

681

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری