معادل ابجد
کابل در معادل ابجد
کابل
- 53
حل جدول
کابل در حل جدول
- پایتخت کشور افغانستان
مترادف و متضاد زبان فارسی
کابل در مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ معین
کابل در فرهنگ معین
- رشته های ضخیمی از سیم های تابیده شده با روکش عایق دار برای انتقال جریان برق، تلفن و، رشته سیم فولادی ضخیم برای بستن و بلند کردن قطعاتِ سنگین، بافه (فره). [خوانش: (بْ لْ) [فر. ] (اِ. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا
کابل در لغت نامه دهخدا
-
کابل. (فرانسوی، اِ) مفتولهای فلزی لفاف دار و سیمهای زیرزمینی و زیردریائی که برای برق و تلگراف و تلفن بکار دارند.
- کابل تلفن، سیم زیرزمینی مخصوص تلفن. توضیح بیشتر ...
- کابل. [ب ُ] (اِخ) شهر مهم و پایتخت افغانستان در 43درجه و 30 دقیقه عرض شمالی و 69 درجه و 13 دقیقه ٔ طول شرقی، در 1762 گزی فوق سطح دریا واقع در نجدی حاصلخیز و پر آب و جمعیت آن در حدود 150000 تن است. (برهان قاطع چ معین حاشیه ٔ لغت کابل بنقل از دائره المعارف اسلام). مؤلف حدودالعالم زیر عنوان «سخن اندر ناحیت حدود خراسان و شهرهای وی » آرد: شهرکی است و او را حصاری است محکم و معروف به استواری و اندر وی مسلمانانند و هندوانند و اندر وی بتخانه هاست و رای قنوج را ملک تمام نگردد تا زیارت این بتخانه نکند و لوای ملکش اینجا بندند. توضیح بیشتر ...
- کابل. [ب ُ] (اِخ) (نهر. ) نام نهری است در افغانستان در حدود صد هزارگزی مغرب کابل، از دامنه های «کوه بابا» سرچشمه گرفته اول بنام «جوی شیر» بسوی مشرق روان گردد و پس از عبور از میان شهر به نهر «لوکار»متصل و بسیار بزرگ شود. سپس دشت حاصلخیز و زیبای کابل را سیراب نماید و آنگاه به نهر «باران » که از دو نهر «بندشیر» و «کوربند» بوجود آمده، از طرف شمال و دامنه های «هندوکوه » جاری میشود، می پیوندد و وارد دره های کوهها میگردد و آنگاه در دشت دیگری ظاهر شود و از طرف راست به سرخ رود و از سوی چپ بچند نهر جاری از«کافرستان » بخصوص به نهر «خونار» متصل شود و از برابر «جلال آباد» جاری گردد و سرانجام از «بغاز خیبر» گذشته از حدود هند تجاوز نماید و با نهر «سوات » که ازطرف شمال جاری میشود متحد گردد و بچند شعبه منقسم گشته از حدّ پیشاور میگذرد و روبروی شهر «آتوک » وارد «سند» شود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
کابل در فرهنگ عمید
-
(برق) مجموعۀ چند سیم هادی روکشدار که جریان برق را انتقال میدهند،
مفتول ضخیم که از رشتههای فلزی تابیده شده باشد و در صنعت برای بستن، کشیدن، و بالا بردن قطعات سنگین کاربرد دارد،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی
کابل در فارسی به انگلیسی
- Cable, Towline
فارسی به عربی
کابل در فارسی به عربی
فرهنگ فارسی هوشیار
کابل در فرهنگ فارسی هوشیار
- مفتولهای فلزی لفاف دار و سیمهای زیرزمینی و زیر دریائی که برای برق و تلگراف و تلفن بکار دارند. توضیح بیشتر ...
فارسی به آلمانی
کابل در فارسی به آلمانی
- Kabel (n), Kabel, Kabeln, Seil (n)
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید