معنی چاکوچ - جدول یاب

معنی چاکوچ

لغت نامه دهخدا

چاکوچ

چاکوچ. (اِ) به عربی، مطراق. (برهان). پتک آهنگران. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). چکش مسگران. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). چکش که آلت کوبیدن میخ و غیره است. (فرهنگ نظام):
هزار چاکوچ خورد پهن و دراز گردد همان مس باشد. بهأالدین ولد (معارف). که چندین چاکوچ خورده و چندین جوش نموده. بهاءالدین ولد (معارف).
بر دیده زد به چاکوچ دشنام و میخ چوب
اهل جوین را ز یمین و یسار نعل.
پوربهای جامی (از جهانگیری).
و رجوع به چاکوش شود.

فرهنگ معین

چاکوچ

پتک آهنگران و مسگران، مطراق، چکش. [خوانش: (اِ.) = چکوچ: ]

حل جدول

چاکوچ

پتک آهنگران

فارسی به انگلیسی

چاکوچ‌

Sledgehammer

فرهنگ فارسی هوشیار

چاکوچ

(اسم) پتک آهنگران و مسگران مطراق، چکش.

معادل ابجد

چاکوچ

33

قافیه

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری