چاکوچ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
چاکوچ. (اِ) به عربی، مطراق. (برهان). پتک آهنگران. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). چکش مسگران. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). چکش که آلت کوبیدن میخ و غیره است. (فرهنگ نظام):
هزار چاکوچ خورد پهن و دراز گردد همان مس باشد. بهأالدین ولد (معارف). که چندین چاکوچ خورده و چندین جوش نموده. بهاءالدین ولد (معارف).
بر دیده زد به چاکوچ دشنام و میخ چوب
اهل جوین را ز یمین و یسار نعل.
پوربهای جامی (از جهانگیری).
و رجوع به چاکوش شود.
فرهنگ معین
پتک آهنگران و مسگران، مطراق، چکش. [خوانش: (اِ.) = چکوچ: ]
حل جدول
پتک آهنگران
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) پتک آهنگران و مسگران مطراق، چکش.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.