معنی پن

لغت نامه دهخدا

پن

پن. [پ َ] (حرف ربط) بمعنی اما و بمعنی لیکن باشد. (برهان قاطع). ولی. ولیکن. لکن ّ. لکن. لیک. ولیک.

پن. [پ ِ] (اِخ) ویلیام. از فرقه ٔ مذهبی کوئکریسم انگلیسی، متولد در لندن. قانون گذار پن سیلوانی (1644- 1718م.). در قاموس الاعلام ترکی آمده است: پن، پان. مصلح پانسیلوانیای واقع در کشورهای متحده ٔ امریکا میباشد در سال 1644 م. در لندن تولد یافته و در سنه ٔ 1718 م. درگذشته است. وی یکی از امیرالبحرهای انگلیس بود و بجرم حرّیت افکار در امور دینی و سیاسی مطرود خانواده ٔ خویش شد و دوبار به امر دولت محبوس گردید بالاخره وارث تخصیصاتی معادل 400000 فرانک گشت درمقابل این اولیای امور یک قطعه زمین بکر غیر مسکون در آمریکای شمالی به وی دادند و آن همان است که اکنون جمهوریت پانسیلوانیا نام دارد. پن زمین مذکور را با قوانین و نظامات حرّیت پرورانه و عادلانه اداره میکرد و در سایه ٔ معاهدات مناسب اعتماد وحشیان آن سرزمین را نیز بدست آورد و رسم اسارت را لغو کرد و پایه و اساس دولت کشورهای متحد آمریکا همان اصول و قوانین موضوعه ٔ پن میباشد. شهر فیلادلفی را نیز او بنا کرد. وی مردی حکیم و بشردوست بود و تألیفات بسیار دارد.

پن. [پ َ] (اِخ) (جزیره ٔ...) جزیره ای در ملانزی در جنوب کالدونی جدید دارای 570 تن سکنه. این جزیره از مستعمرات فرانسه است.

پن. [پ ِ] (اِخ) توماس. روزنامه نویس انگلیسی متولد در تتفر که سپس به تابعیت فرانسه درآمد و در مجلس کنوانسیون بمناسبت تألیفاتی که در دفاع عقاید جدید داشت عضویت یافت. (1737- 1809م.).


پنم پن

پنم پن. [پْن ُ / پ ِن ُ پ ِ] (اِخ) / فنم پن. کرسی کامبوج در ساحل مِکنگ. دارای 103000 تن سکنه.


پن مارش

پن مارش. [پ َ] (اِخ) (پوانت دو...) (در لهجه ٔ برونن، سر اسب) دماغه ای در جنوب شرقی بال ِ اودیترن.

پن مارش. [پ َ] (اِخ) از ناحیه ٔ اکس دارای 4270 تن سکنه ودر آنجا عصاری روغنهای نباتی و ازجمله زیتون هست.

پن مارش. [پ َ] (اِخ) نام شهری واقع در فینیستر از ناحیه ٔکمپر دارای 7037 تن سکنه و بدانجا صید ماهی کنند.


په پن

په پن. [پ ِ پ َ] (اِخ) پسر شارلمانی، پادشاه ایتالیا از سال 781 تا 810 م.


پن رین

پن رین. [پ ِ] (اِخ) جزیره ای کوچک از مجمعالجزایر کوک واقع در اقیانوسیه متعلق به زلاند جدید.


پن گوئن

پن گوئن. [پ َ ءَ] (فرانسوی، اِ) قسمی از مرغان پالمی پد با بالهای کوتاه که در سواحل نواحی قطبی زیست می کنند.


پن میرابو

پن میرابو.[پ ِ ب ُ] (اِخ) (ل ِ...) کمون بوش دو رُم، از بخش اِکس دارای 4270 تن سکنه و کارخانه ٔ روغن های نباتی.

فارسی به انگلیسی

گویش مازندرانی

پن در

پن در

حل جدول

پن

قلم فرنگی

اصطلاحات سینمایی

پن

حرکت دوربین برمحو ر ثابت به سمت راست وچپ مانند آدمی که ثابت ایستاده وبا گردش سرحول محور گردن، به سمت راست یا چپ نگاه می کند. این نگاه ممکن است نرم و آرام یا تند وسریع باشد.

معادل ابجد

پن

52

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری