معنی پرگویی
فرهنگ عمید
پرحرفی، زیاد حرف زدن، بسیارسخن گفتن،
حل جدول
ور
پرحرفی، روده درازی، پرچانگی، وراجی
پرگویی.
وراجی
پرگویی کردن
اطناب
مثل پرگویی بسیار
مغز کسی را خوردن
پرگویی و زیاد حرف زدن.
وراجی کردن
پرحرفی همراه با شیرین زبانی، پرگویی همراه با شیرین زبانی
بلبل زبانی
وراجی
پرگویی.
فارسی به انگلیسی
Diffusion, Gab, Verbosity, Wordiness
مترادف و متضاد زبان فارسی
پرچانگی، پرحرفی، رودهدرازی، وراجی،
(متضاد) کمحرفی
فرهنگ فارسی هوشیار
پر حرفی روده درازی پر چانگی وراجی.
فارسی به عربی
ثرثره
فرهنگ معین
(~. تَ) (مص ل.) قدرت پرگویی داشتن، پرگویی کردن.
واژه پیشنهادی
پرگویی
فرهنگ عوامانه
پرگویی است.
معادل ابجد
248