معنی پتک
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(پُ) (اِ.) چکش بزرگ فولادین که آهنگران با آن آهن و پولاد و مانند آن را کوبند.
(پَ تَ) (اِ.) نوار پهنی که بعضی مردم مانند چوپانان یا سربازان به ساق پا پیچند.
فرهنگ عمید
نوار پهن که چوپانان و دهقانان و بعضی مردم به ساق پای خود میپیچند، مچپیچ، پاپیچ،
وسیلۀ پولادی سنگین شبیه چکش با دستۀ چوبی بزرگ که آهنگران با آن آهن را در روی سندان میکوبند، کدین، خایسک، پکوک، کوبن: بفرمود کآهنگران آورید / مس و روی و پتک گران آورید (فردوسی۴: ۱۸۴۴)،
حل جدول
چکش بزرگ
مترادف و متضاد زبان فارسی
پک، چکش، مطرقه
فارسی به انگلیسی
Hammer, Puttee, Sledgehammer
فارسی به ترکی
balyoz
فارسی به عربی
زلاجه، مطرقه
تعبیر خواب
اگر کسی آهنگری نداند و بیند که پتک را بر سندان همی زد، دلیل که در میان مهتری بزرگ، سخن چینی کند و دشمنی افکند. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
گویش مازندرانی
درز پوش پردی سقف خانه
پنجه ی مستسرقه، نوعی راه رفتن با نوک انگشتان پا
تخته های کوچک نیم متری با عرض کم که بر سقف میخ کنند، نهایت...
پشت گردن
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) -1 نوار پهن که سربازان و چارپاران و بعضی مردم بساق پاپیچندمچ پیچ پاپیچ، کرکهای بسیار ریز و درهم تافته در روی بعضی از اندامهای گیاهی خصوصا برگ و گل و ساقه. (اسم) چکش بزرگ فولادین که آهنگران بدان آهن و پولاد و مانند آن کوبند آهن کوب کوبن کوبیازه مرزبه گزینه پکوک پک مطرقه کدین خایسک یا پتک بر آهن سردزدن.
فارسی به آلمانی
Anschlaghammer (m), Hammer (m), Hämmern
معادل ابجد
422