معنی پاک نژاد
لغت نامه دهخدا
پاک نژاد. [ن ِ] (ص مرکب) پاک گوهر. پاک گهر. اصیل. پاکزاد. نجیب. ممحوض النسب. خالص نسب:
پادشاهی گذشت پاک نژاد
پادشاهی نشست فرخ زاد
گر برفت آن ملک بما بگذاشت
پادشاهی کریم و پاک نژاد.
فرخی.
پاکیزه دین و پاک نژاد و بزرگ عفو
نیکودل و ستوده خصال و نکوشیم.
فرخی.
خواجه ٔ سید ستوده هنر
خواجه ٔ پاک طبع پاک نژاد.
فرخی.
فرهنگ عمید
پاکگوهر، پاکزاد، نجیب، اصیل،
حل جدول
نجیب
فارسی به انگلیسی
Genuine, Noble
فرهنگ فارسی هوشیار
پاک گوهر (صفت) پاک گوهر
معادل ابجد
1078

![معنی و تعبیر شکل زن باردار [حامله] در فال قهوه چیست ؟](https://www.jadvalyab.ir/blog/wp-content/uploads/2022/05/7-similar-to-the-image.jpg)

