معنی پارلمان

لغت نامه دهخدا

پارلمان

پارلمان. [ل ُ / ل ِ] (فرانسوی، اِ) مجلس عوام. مجلس شوری. مجلس شورای ملی. ندوَه. دارالنَدوَه. || انجمن بزرگان مملکت در دربار سابق فرانسه. || دیوان عالی عدلیه پیش از 1791م. علاوه بر مأمورینی که عهده دار قضاء در امور بورژواها و عوام الناس بودند در دوره ٔ فئودالیته (ملوک الطوائف) پادشاهان فرانسه در دربار خود مجلسی ترتیب داده بودند که خود بر آن ریاست داشتند و آن مرکب از پرها یعنی اعضای شورای عالی بود. این مجلس بنام شورای سلطنتی در مسائلی که پادشاه بدوارجاع میکرد تحقیق و رسیدگی میکرد و چون اندک اندک به نسبت وسعت قلمرو سلطنت بر کارهای شوری افزوده شد آنرا به دو قسمت کردند نخست شورای اعظم یا شورای سلطنتی که مأمور مسائل اداری بود و دوم انجمن قضائی که متکفل تأمین عدالت بود. این تقسیم مهم در زمان لوئی نهم صورت گرفت و همین پادشاه بود (نه چنانکه گفته اند فیلیپ لوبل) که انجمن قضائی را که پایه ٔ پارلمان گردید، ثبات بخشید. پارلمان شامل سه مجلس میشد: نخست مجلس اعظم و دیگر مجلس مرافعات و سوم مجلس تحقیق و رسیدگی. پارلمان در امور دیگری از قبیل مسائل سیاسی وتعلیماتی نیز مداخله میکرد. و چون شوری مکلف تدوین قوانین نیز بود چنین استنباط میشود که حق استیضاح ازدولت و حکومت را نیز داشته است و از این حق هم چند بار استفاده کرده است و اگرچه شاه بر شوری ریاست داشت ولی عموماً ملت در مقابل شاه از شوری حمایت میکرد و همین امر خود موجب تعدیل استبداد سلاطین میگردید و بهمین سبب هم پارلمان توانست با سیاست مالی [مازارَن] و بعد از او با استبداد مفرط (لوئی پانزدهم) مبارزه کند. شواری عالی قضائی پاریس همچنانکه در دربار سلطنتی توسعه می یافت بواسطه ٔ تشکیلات منظم و نیرومند و استفاده از اصل وراثت مشاغل، در نواحی مختلف کشور فرانسه نیز تشکیل و تکمیل میشد. در سال 1770م./ 1183هَ. ق. رئیس عدلیه ٔ موپئو مصمم شد که عدلیه ٔ سلطنتی را بر مبانی جدید استوار کند ولی مؤسسه ٔ او یعنی پارلمان موپئو پیشرفتی نکرد و زود منحل شد. در سال 1789م.1203/هَ. ق. در فرانسه سیزده پارلمان وجود داشت و از آنجمله پارلمان نانسی بود که به سال 1775م./ 1188هَ. ق. تأسیس شد. حدود اختیارات پارلمانها متفاوت بود و پارلمان پاریس بر همه آنها حکومت میکرد.

فارسی به انگلیسی

پارلمان‌

Congress, Legislative, Legislature, Parliament

فرهنگ عمید

پارلمان

مجلس نمایندگان ملت در کشورهای مشروطه و جمهوری که در آنجا قوانین را تصویب می‌کنند و به کارهای قوۀ مجریه رسیدگی می‌کنند،

مترادف و متضاد زبان فارسی

پارلمان

سنا، مجلس، مجلس‌شورا

فارسی به عربی

پارلمان

برلمان، البرلمان، حجب البرلمان الثقه


عمارت پارلمان ایالتی

کابیتول


حزب اقلیت پارلمان

حزب المعارضه

فرهنگ معین

پارلمان

(لُ) [فر.] (اِ.) مجلس نمایندگان که وظیفه قانون گذاری را در کشور به عهده دارد.


پارلمان تاریسم

نظام سیاسی که در آن یک یا چند مجلس وجود دارد. مانند انگلستان که دارای مجلس اعیان (لردها) و مجلس عوام است، اعتقاد به داشتن مجالس قانون گذاری. [خوانش: (~.) [فر.] (اِ.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

پارلمان

مجلس عوام، مجلس شورا، انجمن بزرگان مملکت

معادل ابجد

پارلمان

324

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری