معنی ویروس

ویروس
معادل ابجد

ویروس در معادل ابجد

ویروس
  • 282
حل جدول

ویروس در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

ویروس در مترادف و متضاد زبان فارسی

فرهنگ معین

ویروس در فرهنگ معین

  • [فر.] (اِ.) موجود بسیار ریزی که باعث بروز بیماری می شود.
لغت نامه دهخدا

ویروس در لغت نامه دهخدا

  • ویروس. (فرانسوی، اِ) عامل بسیار کوچک زنده که غالباً سبب ایجاد عفونت و ناخوشی می شود. ویروس ها درحقیقت عبارت از مولکولهای زنده ای هستند که به مناسبت کوچکی ابعادشان غالباً از صافیها نیز میگذرند و قطر بدن آنها بین 1 تا 3 میلی میکرن می باشد. (فرهنگ فارسی معین). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

ویروس در فرهنگ عمید

  • جاندار تک‌سلولی که در خارج از بدن موجودات زنده، هیچ‌گونه علائم حیاتی از خود نشان نمی‌دهد و عامل بیماری‌هایی چون فلج اطفال، سرخک، و آنفولانزا است،
    برنامه‌ای کامپیوتری که باعث ایجاد اختلال در نرم‌افزار یا سخت‌افزار می‌شود،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

ویروس در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

ویروس در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

ویروس در فرهنگ فارسی هوشیار

  • لاتینی به مانک زهر زهرک (اسم) عامل بسیار کوچک زنده که غالبا سبب ایجاد عفونت ناخوشی میشود ویروس ها در حقیقت عبارت از مولکولهای زنده ای هستند که بمناسبت کوچکی ابعادشان غالبا از صافی ها میگذرند و قطر بدن آنها بین 1 تا 3 میلی میکرن میباشد. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید