معنی ویدا

لغت نامه دهخدا

ویدا

ویدا. (ص، اِ) پیدا و هویدا و ظاهر. || درد و الم و آزار. و به این معنی به فتح اول هم گفته اند و اصح این است. (برهان). || وید. گُم، در برابر پیدا. (برهان) (آنندراج). گم شده باشد، چون وید. (لغت اسدی). || کم و ناقص و دورانداخته. (برهان). کم. کم و ناقص. (نسخه ای از صحاح الفرس).


ویدا شدن

ویدا شدن. [ش ُ دَ] (مص مرکب) کم شدن. کاستن:
امیرا جان شیرین برفشانم
اگر ویدا شود یکبارگی عمر.
دقیقی (از صحاح الفرس).
رجوع به ویدا شود.

فرهنگ معین

ویدا

کم، اندک، گم، ناپیدا. [خوانش: (ص.)]

(وَ یْ) (ص.) آشکار، پیدا.

حل جدول

ویدا

کمیاب، هویدا، آشکار


کم، ویدا

اندک


اندک

ویدا


ناچیز و اندک

ویدا


نام جوان بازیگر خانم

ویدا

فرهنگ فارسی هوشیار

ویدا

(صفت) آشکار پیدا. (صفت) کم ناقص.


ویدا شدن

(مصدر) کم شدن کاستن: ((امیرا خ جان شیرین بر فشانم اگر ویدا شود یک بارگی عمر. )) (صحاح الفرس)

نام های ایرانی

ویدا

دخترانه، آموزنده و تعلیم دهنده، پیدا و هویدا و ظاهر

فرهنگ پهلوی

ویدا

در اوستا به چم دانش و فرهنگ


هو ویدا

روشن، بافروغ

فارسی به انگلیسی

معادل ابجد

ویدا

21

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری