معنی ورکا

لغت نامه دهخدا

ورکا

ورکا. [وَ] (اِ) باز شکاری. رجوع به ورکاک شود. || نوعی از کبوتر. (ناظم الاطباء).


واق

واق. [قِن ْ] (ع ص) صورتی از واقی. نگهدارنده. نگهدار. (از اقرب الموارد) (غیاث اللغات). رجوع به واقی شود. || شفیع. (غیاث اللغات) (منتهی الارب). || سرج واق، زین غیر معقر. (از اقرب الموارد). زینی که پشت ریش نکند ستور را. (منتهی الارب). || فرس واق، اسبی که از رفتن بیم دارد بخاطر دردی که در سم آن بود. (از اقرب الموارد). اسب سم بر جایگاه نهنده. (از منتهی الارب). || (اِ) ورکا (ظ: ورکارک) که مرغی است آن را واق گویند، بخاطر بانگ او. (منتهی الارب). غراب یا صرد. (اقرب الموارد).

حل جدول

ورکا

دخمه اموات اشکانیان


باز شکاری

ورکا

ترلان، ورکا


دخمه اموات اشکانیان

ورکا


بازشکاری

ترلان، ورکا

گویش مازندرانی

ورکا

بره ی یک ساله


ترنه ورکا

بره ای که تازه به دنیا آمده باشد


ورکا وون

بره چران – کسی که بره ها را به چرا برد

معادل ابجد

ورکا

227

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری