معنی وحشی‌گری

لغت نامه دهخدا

وحشیگری

وحشیگری. [وَ گ َ] (حامص مرکب) بربریت. توحش.

حل جدول

وحشی‌گری

بربریت

مترادف و متضاد زبان فارسی

وحشیگری

بربریت، توحش، ددمنشی، درنده‌خویی، سبعیت،
(متضاد) تمدن

فارسی به انگلیسی

وحشیگری‌

Barbarianism, Barbarity, Brutality, Rampage, Savagery

فارسی به عربی

وحشیگری

همجیه، وحشیه

فرهنگ فارسی هوشیار

وحشیگری

بربریت، توحش

فارسی به ایتالیایی

وحشیگری

vandalismo

فرهنگ عمید

خون خواری

خون‌خوار بودن، خون‌آشامی،
[مجاز] ستمکاری،
[مجاز] وحشی‌گری،
[قدیمی، مجاز] خون‌ریزی،

معادل ابجد

وحشی‌گری

554

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری