معنی وامق

وامق
معادل ابجد

وامق در معادل ابجد

وامق
  • 147
حل جدول

وامق در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

وامق در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • دلداده، شیدا، شیفته، عاشق، فریفته، مفتون
فرهنگ معین

وامق در فرهنگ معین

  • (مَ) [ع.] (اِ.) نام عاشق عَذرا.
لغت نامه دهخدا

وامق در لغت نامه دهخدا

  • وامق. [م ِ] (اِ) یکی از اصطلاحات بازی نرد و آن داوی است که بر یازده کشند. (از برهان قاطع).
    || کنایه از عاشق:
    جمال خلق لطیفش به صورت عذر است
    بر آن جمال ندانم کسی که وامق نیست.
    سوزنی. توضیح بیشتر ...
  • وامق. [م ِ] (ع ص) دوست دارنده. (منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات). نعت از مقه. دوستدار. (یادداشت مرحوم دهخدا). توضیح بیشتر ...
  • وامق. [م ِ] (اِخ) نام مردی که بر عذرا عاشق بود. (غیاث اللغات):
    ابر بارنده ز بر چون دیده ٔ وامق شود
    چون به زیرش گل رخان چون عارض عذرا کند.
    ناصرخسرو.
    چو همت آمد هر هشت داده به جنت
    چو وامق آمد هر هفت کرده به عذرا.
    خاقانی.
    خاقانی ایم سوخته ٔ عشق وامقی
    عذرا نسیمی از بر عذرا به ما رسان.
    خاقانی.
    انده گسار من شد و انده به من گذاشت
    وامق چه کرد زانده عذرا من آن کنم.
    خاقانی.
    حجله همان است که عذراش بست
    بزم همانست که وامق نشست. توضیح بیشتر ...
نام های ایرانی

وامق در نام های ایرانی

  • پسرانه، دوست دارنده، عاشق، عاشق عذر، نام مردی که عاشق عذرا بود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

وامق در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ‎ دوست دارنده، داویازده در بازی نرد (اسم) (بازی نرد) داوی باشد که بریاده کشند، یکی ازدوره های ملایم موسیقی قدیم. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی آزاد

وامق در فرهنگ فارسی آزاد

  • وامِق، دوستدار، عاشق،
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
قافیه