معنی وارو

فرهنگ عمید

وارو

وارون، واژگون،
(اسم مصدر) (ورزش) در ژیمناستیک، پشتک،
* وارو زدن: (مصدر لازم)
(ورزش) پشتک زدن در آب، گود زورخانه، و بر روی زمین،
برعکسِ کار کس دیگر کاری انجام دادن،

لغت نامه دهخدا

وارو

وارو. (اِخ) وارُن. شاعر و نویسنده ٔ لاتینی. رجوع به وارن شود.

وارو. (اِ) مقابل رو. پشت. عکس. (از یادداشتهای مؤلف).
- وارو زدن در کاری، بعکس آن رفتار کردن. بخلاف آن رفتن. جهت مقابل آن برگزیدن.
|| واروک. زگیل. رجوع به واروک شود.


رو وارو

رو وارو. (اِ مرکب) از قبیل تقابل است. مواجهه. تصاریف: دنیا یا روزگار هزار رو وارو دارد. (یادداشت مؤلف).


پشتک وارو

پشتک وارو. [پ ُ ت َ] (اِ مرکب) رجوع به پشتک شود.


روی و وارو

روی و وارو. [ی ُ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) زیر و رو. رو و وارو: دنیا هزار روی و وارو دارد. (یاداشت مؤلف).

حل جدول

وارو

مقابل پشتک

فرهنگ فارسی هوشیار

وارو

انگلیسی سالچینه

فرهنگ معین

وارو

وارون، واژگون، پُشتک. [خوانش: (اِ.)]

(اِ.) = واروک: زگیل.

(اِمر.) قلمه های درخت تبریزی را گویند.


وارو زدن

پُشتک زدن، واکنش نشان دادن،

مترادف و متضاد زبان فارسی

وارو

برعکس، پشت، سرازیر، سرنگون، عقب، وارونه، آژخ، زگیل

فارسی به انگلیسی

وارو

Flip-Flop, Obverse, Reverse, Somersault


وارو-

Un-

معادل ابجد

وارو

213

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری